کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امواء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امواء
لغتنامه دهخدا
امواء. [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ ماء. (از اقرب الموارد). رجوع به ماء و میاه و امواه شود.
-
امواء
لغتنامه دهخدا
امواء.[ اِم ْ ] (ع مص ) بانگ کردن گربه . (از اقرب الموارد). || بانگ کردن مرد چون گربه . گویند اموء الرجل . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). بانگ گربه درآوردن . (از اقرب الموارد). چون گربه مومو کردن .
-
جستوجو در متن
-
امواه
لغتنامه دهخدا
امواه . [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ ماء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آبها. رجوع به ماء و میاه و امواء شود.
-
ماء
لغتنامه دهخدا
ماء. (ع اِ)(از «م وه ») آب که می آشامند. ج ، امواه و میاه . (ناظم الاطباء). آب . همزه در آن بدل از هاء است ؛ ماءة و ماه مثل آن . اصل آن موه [ م َ وَ / م ُ وَ ] و مُوَیهَة مصغر آن . یقال عندی مویه و مویهة. ماءة مؤنث آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج )....