کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امغاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امغاد
لغتنامه دهخدا
امغاد. [ اِ ] (ع مص ) بسیار خوردن آب و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار نوشیدن و گویند طول دادن در نوشیدن . (از اقرب الموارد). || شیر خورانیدن کودک و شتر بچه را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). شیر دادن به کو...
-
جستوجو در متن
-
شیر خورانیدن
لغتنامه دهخدا
شیر خورانیدن . [ خوَ / خ ُ دَ ] (مص مرکب ) شیر دادن به بچه و ارضاع کردن . (ناظم الاطباء). ملح : امغاد؛ شیر خورانیدن شیربچه را یا شیر خورانیدن کودک را. لَبْن ؛ شیر خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ). رجوع به شیر خوردن شود.