کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امزجه ٔ اربعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
امزجة
لغتنامه دهخدا
امزجة. [ اَ زِ ج َ ] (ع اِ) ج ِ مزاج . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).آمیزشها. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). خلطها. (آنندراج ). || سرشتها. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
چار سرشت
لغتنامه دهخدا
چار سرشت . [ س ِ رِ ] (اِ مرکب ) چارطبع. طبایع اربعه . امزجه ٔاربعه . حرارت و برودت و رطوبت و یبوست : نقش این هفت لوح چار سرشت ز ابتدا جز یکی قلم ننبشت .نظامی .
-
اسطقسات
لغتنامه دهخدا
اسطقسات . [ اُ طُ ق ُس سا ] (ع اِ) ج ِ اسطقس . عناصر. (غیاث ). عناصر اربعه . (برهان ). طبایع را نیز گفته اند که آن حرارت و برودت و رطوبت و یبوست باشد. (برهان ). رومیان طبایع اربعه را نیز گویند و عرب آنرا عناصر اربعه گویند. کذا فی الادات و زاد فی الشر...
-
چارطبع
لغتنامه دهخدا
چارطبع. [ طَ ] (اِ مرکب ) طبایع اربعه . امزجه ٔ اربعه . حرارت و برودت و رطوبت و یبوست . گرمی و سردی و خشکی و تری : گفتم که مرمرا گهر جسم باز گوی گفتا که چارطبع بود جسم را گهر. ناصرخسرو.رنگ از دو سیه سفید بزدای هندوی زچارطبع بگشای . نظامی .مزاجت تر و ...
-
مزاج
لغتنامه دهخدا
مزاج . [ م ِ] (ع مص ) آمیختن . (منتهی الارب ). آمیختن چیزی به چیزی . || آمیختن شراب و جز آن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) آمیزش . (السامی ) (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ج ، اَمزاج و اَمزجه . آمیز. (زمخشری ). امتزاج . آمیغ....
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جرجانی (سید...) بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد حسینی مکنی به ابوابراهیم و ابوالفضائل و ملقب به زین الدین (یا شرف الدین ). در نامه ٔ دانشوران آمده : سید اسماعیل بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد الحسینی الجرجانی . از افاضل و اجلاء ا...