کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امدی
لغتنامه دهخدا
امدی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) گویند: فلان امدی العرب ؛ بزرگترین و اعلا و ابعد آنان (اعراب ) در عزت و مرتبه و بزرگی . (ازناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
امدی
لغتنامه دهخدا
امدی . [ اَ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به امد.
-
واژههای مشابه
-
آمدی
لغتنامه دهخدا
آمدی . [ م ِ ] (اِخ ) عبدالواحدبن محمدبن عبدالواحد... تمیمی . وی از علمای اخبار شیعه و صاحب کتاب الغرر و الدرر در کلمات منسوب به حضرت علی بن ابیطالب (ع ) است . (از روضات الجنات ص 464).
-
آمدی
لغتنامه دهخدا
آمدی . [ م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر آمِد. || (اِخ ) نسبت و لقب چند تن از دانشمندان و از آن جمله ابوالفضایل علی بن یوسف بن احمد متوفی در 608 هَ .ق . و سیف الدین ابوالحسن علی بن محمدبن سالم تغلبی متوفی به 631 هَ .ق . و ابومحمد محمودبن مودودبن سالم مل...
-
آمدی
لغتنامه دهخدا
آمدی .[ م ِ ] (اِخ ) حسن بن بشربن یحیی ، مکنی به ابوالقاسم ،از مردم بصره و از دانشمندان قرن چهارم هجری و صاحب تألیفاتی بوده است ازجمله : کتاب المختلف و المؤتلف در نامهای شاعران . کتاب معانی شعر البحتری . کتاب نثرالمنظوم . کتاب الموازنة بین ابی تمام...
-
علی آمدی
لغتنامه دهخدا
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن ابی علی بن محمدبن سالم تغلبی آمدی حنبلی شافعی ، ملقّب به سیف الدین . نام او در الاعلام زرکلی بصورت َ«علی بن محمدبن سالم ...» آمده است . وی فقیه و اصولی و متکلم و منطقی و حکیم بود. در سال 551 هَ . ق .در آمد متولد ...
-
علی آمدی
لغتنامه دهخدا
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن حسین آمدی نحوی ، مکنّی به ابوالحسن . ابن الندیم گوید که او بمصر رفت و در آنجا ساکن شده از خواص ابوالفضل بن خنزابه ٔ وزیر گردید. و اورا خطی صحیح و ملیح بود. و یاقوت گوید که او از مشایخ عبدالسلام بن حسین بصری لغوی ...
-
علی آمدی
لغتنامه دهخدا
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد حزوری آمدی شافعی . مفسرو فقیه (متوفی در سال 1210 هَ . ق .). وی مفتی شهر آمد بوده است . او راست : تفسیر سورة الفاتحة بالحروف المهملة. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 190 از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 772 و ایضاح المک...
-
علی آمدی
لغتنامه دهخدا
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بغدادی حنفی ، مشهور به آمدی و مکنّی به ابوالحسن . فقیه بود و در سال 467 هَ . ق . درگذشت . او راست : عمدة الحاضر و کفایة المسافر،که در فروع فقه حنبلی و در چهار مجلد است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص...
-
علی آمدی
لغتنامه دهخدا
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ](اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن خضر آمدی حنبلی ، ملقّب به زین الدین فقیه و عالم به تعبیر خواب بود و در سال 710 هَ . ق . در بغداد وفات کرد. او راست : 1- التبصیر فی التعبیر. 2- تعالیق فی الفقه . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 32 از کشف ال...
-
علاءالدین آمدی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین آمدی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمد. رجوع به علی ... شود.
-
قاسم آمدی
لغتنامه دهخدا
قاسم آمدی . [ س ِ م ِ م ِ ] (اِخ ) از علماء قرن 11 هَ . ق . و از مشاهیر خوش نویسان است . وی از وطن خود دیاربکر به استانبول آمد و در 1204 هَ . ق . درگذشت . چون آیات قرآنی را به خط غبار بر روی دانه های برنج مینوشت به «غباری » شهرت یافته است . دعوی سیاد...
-
اطنوس آمدی
لغتنامه دهخدا
اطنوس آمدی . [ اِ س ِ م ِ ] (اِخ ) ابن ابی اصیبعه در ذیل طبقات اطبای اسکندرانیان و اطبای مسیحی معاصر آنان و دیگر اطبا آرد: اطنوس آمدی صاحب کناش معروف ببقوقویا و... که بیشتر کتب آنان موجود است و رازی بسیاری از سخنان آنان را در کناش کبیر جامع خویش بنام...
-
اطیوس آمدی
لغتنامه دهخدا
اطیوس آمدی . [ اَ س ِ م ِ ] (اِخ ) ابوریحان بیرونی در الجماهر در ذیل کلمه ٔ الماس به کتاب اطیوس آمدی که آن را ابوالخیر بعربی نقل کرده اشاره می کندو مطالبی درباره ٔ مار ارقم از وی می آورد، ولی در عیون الانباء ابن ابی اصیبعه این نام بصورت اطنوس آمدی آم...