کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتناع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتناع کردن
لغتنامه دهخدا
امتناع کردن . [ اِ ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) سرباز زدن . باز ایستادن : و شیرویه را بر پدر بیرون آوردند و او امتناع می کرد،گفتند اگر تو نکنی ما دیگری را بیاریم . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). ایاس بن قبیصه را بفرستاد به بنی شیبان و آنرا از ایشان بازخواست ایشان...
-
جستوجو در متن
-
دریغ کردن
لغتنامه دهخدا
دریغ کردن . [ دِ / دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریغ داشتن . مضایقه کردن . ندادن چیزی یا از چیزی به کسی . کوتاهی کردن . خویشتن داری کردن . امتناع و مخالفت کردن . منع کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). انکار کردن و رد کردن و امتناع نمودن و بازداشتن و ترک کردن و ...
-
کتم کردن
لغتنامه دهخدا
کتم کردن . [ ک َ ک َ ] (مص مرکب ) پوشیدن راز. (ناظم الاطباء). مکتوم کردن . کتمان کردن . تلبیس کردن . ملتبس کردن . استکتام . (یادداشت مؤلف ).- کتم شهادت کردن ؛ امتناع از گواهی دادن . (ناظم الاطباء).
-
نه و نو کردن
لغتنامه دهخدا
نه و نو کردن . [ ن َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول ، نپذیرفتن . قبول نکردن . امتناع نمودن . انکار کردن . ابا نمودن . (یادداشت مؤلف ).
-
تحاشی کردن
لغتنامه دهخدا
تحاشی کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن . کیبیدن . (ناظم الاطباء).
-
بالا انداختن
لغتنامه دهخدا
بالاانداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به بالا پراندن .بهوا پرتاب کردن . بسوی بالا رها کردن . بالا افکندن .- بالا انداختن ابرو ؛ حرکت دادن ابرو بسوی بالا بعلامت انکار یا عدم موافقت و نیز به ناز و کرشمه امتناع کردن و انکار و نفی کردن .- بالا انداختن شانه...
-
استنکاف
لغتنامه دهخدا
استنکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). عار داشتن . عیب داشتن . || امتناع کردن . اباء. نه گفتن : و گاه گاه از انواع تحکم آن حضرت متبرّم شدی و عظم همت و فرط اباء برو غالب آمدی و از آن مؤاخذات و مطالبات ا...
-
نکول کردن
لغتنامه دهخدا
نکول کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امتناع کردن . اعراض نمودن . (ناظم الاطباء). خودداری کردن . سر باززدن . قبول نکردن : و لشکر مغول از طلب او نکول کردند. (جهانگشای جوینی ).- نکول کردن برات یا حواله ؛ از پرداخت وجه آن سر باززدن . قبول نکردن آن . قب...
-
سر باززدن
لغتنامه دهخدا
سر باززدن . [ س َ بازْ، زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اعراض کردن . (آنندراج ). ابا کردن . امتناع کردن . نافرمانی کردن . جموح . جماح . (دهار) (ترجمان القرآن ) : پس اگر روزی چند صبر باید کرد... عاقل از آن چگونه سر باززند. (کلیله و دمنه ). شنیدم که سر از ...
-
هجرت کردن
لغتنامه دهخدا
هجرت کردن . [ هَِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهاجرت کردن . کوچ کردن . ارتحال « : و خواهی نمود که برای طلب علم هجرت کرده ام ». (کلیله و دمنه ). «نشاید که ملک .... ا ز وطن مألوف هجرت کند.» (کلیله و دمنه ). «و بعد از ملک پرویز پیغمبر علیه السلام هجرت کرد ا...
-
دریواخ
لغتنامه دهخدا
دریواخ . [ دَ ری ] (اِ) انکار و امتناع و تصور. (ناظم الاطباء). دریغ داشتن و تقصیر کردن . (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 409).
-
انقراع
لغتنامه دهخدا
انقراع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) پهلوبه پهلو گشتن و بی قراری کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) . خوابیدن در شب و از این پهلو به آن پهلو کردن و نخوابیدن . (از شرح قاموس ). || ارجمند شدن . || بازایستادن از کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الا...
-
سر درنیاوردن
لغتنامه دهخدا
سر درنیاوردن . [ س َ دَ ن َ وَ دَ] (مص مرکب منفی ) امتناع کردن . اطاعت نکردن . تمرد کردن : گفت هین حصار بستدم و مرد کشتم و گرفتم ، هیچ بهانه ماند؟ و امیر بوالفضل باز ابی کرد و سر درنیاورد. (تاریخ سیستان چ بهار ص 377). || نفهمیدن . درک نکردن : از این ...
-
واسرنگیدن
لغتنامه دهخدا
واسرنگیدن . [ س َ رَ دَ ] (مص مرکب ) روبرتافتن . امتناع ورزیدن . ابا کردن . واپس کشیدن : زدم بم بر سر ناهید چون ناسازیش دیدم چو از من تابتنگی کرد من هم واسرنگیدم . حکیم الملک محمدحسین شهرت (از آنندراج ).|| انکار کردن و منکر شدن . (ناظم الاطباء). || ف...