کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتناع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتناع
لغتنامه دهخدا
امتناع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ مص ) بازایستادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). واایستادن . (مقدمه ٔ لغت سیدشریف جرجانی ). بازداشتگی . (ناظم الاطباء). سر باززدن . (فرهنگ فارسی معین ). ممانعت . (ناظم الاطباء). خودداری . (ف...
-
واژههای مشابه
-
امتناع کردن
لغتنامه دهخدا
امتناع کردن . [ اِ ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) سرباز زدن . باز ایستادن : و شیرویه را بر پدر بیرون آوردند و او امتناع می کرد،گفتند اگر تو نکنی ما دیگری را بیاریم . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). ایاس بن قبیصه را بفرستاد به بنی شیبان و آنرا از ایشان بازخواست ایشان...
-
امتناع نمودن
لغتنامه دهخدا
امتناع نمودن . [ اِ ت ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نافرمانی نشان دادن . ممانعت کردن . نپذیرفتن : طعامی که معده از هضم و قبول آن امتناع نمود... خلاص از رنج آن صورت نبندد مگر... (کلیله و دمنه ). رجوع به امتناع و امتناع کردن شود.
-
واژههای همآوا
-
امتناء
لغتنامه دهخدا
امتناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به مِن̍ی آمدن و فرود آمدن در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به منی شدن . (مصادر زوزنی ). || در ایام منیه بودن ناقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به این معنی بطور مجهول استعمال میشود. (نا...
-
جستوجو در متن
-
منعی
لغتنامه دهخدا
منعی . [ م َ عا ] (ع اِ) (از «م ن ع ») بازداشت و بازایستاد. اسم است . (منتهی الارب ). بازداشت و امتناع و بازایستادگی . (ناظم الاطباء). اسم است به معنی امتناع . (از اقرب الموارد).
-
غنیبة
لغتنامه دهخدا
غنیبة. [ غ َ ب َ ] (ع مص ) خواستن از دشمن چیزی را که تصرف کرده ، با تهدید وی به جنگ در صورت امتناع . (دزی ج 2 ص 228).
-
تجهجه
لغتنامه دهخدا
تجهجه . [ ت َج َ ج ُه ْ ] (ع مص ) بازبماندن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کَف ّ. امتناع . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
تمانع
لغتنامه دهخدا
تمانع. [ ت َ ن ُ ] (ع مص ) دست کشیدن فارسان در کارزار از یکدیگر. (ناظم الاطباء). || امتناع . || تحامی . (از اقرب الموارد).
-
لگدانداز
لغتنامه دهخدا
لگدانداز. [ ل َ گ َ اَ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از لگد انداختن . آنکه لگد اندازد. آنکه امتناع ورزد پذیرفتن امری یا چیزی را.
-
انقفاع
لغتنامه دهخدا
انقفاع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بازایستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). امتناع . (از اقرب الموارد).
-
تکاف
لغتنامه دهخدا
تکاف . [ ت َ کاف ف ] (ع مص )بازداشتن . (ناظم الاطباء). امتناع . (محیط المحیط).
-
تکفکف
لغتنامه دهخدا
تکفکف . [ ت َ ک َ ک ُ ] (ع مص ) بازایستادن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). انصراف و امتناع . (اقرب الموارد).