کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتصاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتصاخ
لغتنامه دهخدا
امتصاخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برکشیدن شاخ و برگ یز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جدا کردن چیزی از چیزی . (از اقرب الموارد). || گرفتن چیزی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
امتساخ
لغتنامه دهخدا
امتساخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شمشیر برکشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شمشیر از غلاف بیرون آوردن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد). امتساح .
-
جستوجو در متن
-
ممتصخ
لغتنامه دهخدا
ممتصخ . [ م ُ ت َ ص ِ] (ع ص ) آنکه برمی کشد هر چیزی را و می گیرد. برکشنده ٔ برگ و شاخ یز و برکشنده ٔ هر چیزی و گیرنده ٔ آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به امتصاخ شود.
-
برکشیدن
لغتنامه دهخدا
برکشیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بیرون کشیدن . استخراج کردن . برآوردن . بیرون کردن . بالا کشیدن . بیرون آوردن . (ناظم الاطباء). خارج ساختن . (یادداشت مؤلف ) : لعل می را ز درج خم برکش در کدونیمه کن به پیش من آر. رودکی .ناگاه پای اسب بهرام بد...