کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتزاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتزاج
لغتنامه دهخدا
امتزاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آمیخته شدن . (مصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آمیخته شدن چیزی بچیزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) آمیزش . آمیختگی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). اختلاط. (ناظم الاطباء) : با ه...
-
واژههای مشابه
-
امتزاج دادن
لغتنامه دهخدا
امتزاج دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) اختلاط دادن . درآمیختن . رجوع به امتزاج شود.
-
اختلاط و امتزاج
لغتنامه دهخدا
اختلاط و امتزاج . [اِ ت ِ طُ اِ ت ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضیات ) عملی است که برای دو مقصود ذیل جاری کنند: اول آنچه بخواهند قیمت متوسطه ٔ چند چیز بهم آمیخته را معلوم کنند و دوم آنکه مشخص کنند اندازه ٔ چند چیز آمیختنی را بر وجهی که شیئی ...
-
جستوجو در متن
-
سنگمبر
لغتنامه دهخدا
سنگمبر. [ س َ گ َ ب َ ] (اِ) همراه . رفیق . (برهان ) (از آنندراج ). || اتصال و امتزاج دو چیز باشد با هم . (برهان ) (از آنندراج ). رجوع به سنگم شود.
-
ممتزجة
لغتنامه دهخدا
ممتزجة. [ م ُ ت َ زِ ج َ ] (ع ص ) تأنیث ممتزج .رجوع به ممتزج و امتزاج شود. آمیخته . آمیخته شده .
-
توأم شدن
لغتنامه دهخدا
توأم شدن . [ ت َ / تُو ءَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متصل و مخلوط و یکی شدن . آمیخته شدن . امتزاج .
-
خلوط
لغتنامه دهخدا
خلوط. [ خ َ ] (ع ص ) مخلوطکننده . آمیزنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (اِمص ) امتزاج . (منتهی الارب ).
-
درهمی
لغتنامه دهخدا
درهمی . [ دَ هََ ] (حامص مرکب ) درهم بودن . اختلال . پریشانی . بی ترتیبی . (ناظم الاطباء). اختلاط. بوح . دوکه . (یادداشت مرحوم دهخدا). امتزاج . اشکال .
-
عسل وار
لغتنامه دهخدا
عسل وار. [ ع َ س َ ] (ص مرکب ) مانند عسل . (از فرهنگ فارسی معین ). چون عسل : تا از مفردات اجزاء آن مرکبی بفرط امتزاج عسل وار حاصل آمد. (مرزبان نامه ص 5).
-
درآمیختگی
لغتنامه دهخدا
درآمیختگی . [ دَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی درآمیخته . اختلاط. امتزاج . آمیزش . خلط.مزج . || تشویش . آشفتگی . (ناظم الاطباء).- درآمیختگی رای ؛ شک و تردید و حیرت . و رجوع به آمیختگی و آمیختن شود.
-
تمزیج
لغتنامه دهخدا
تمزیج . [ ت َ ] (ع مص ) دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخشیدن چیزی . (از اقرب الموارد). || از سبزی به زردی آمدن خوشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود. || در بیت زیر از سوزنی بمعنی ...
-
شمائل
لغتنامه دهخدا
شمائل . [ ش َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ شَمال (علی غیر قیاس ). (منتهی الارب ). || ج ِ شمال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شمایل . شکل . وضع : هرنکته ای که گفتم در وصف آن شمائل هر کس شنید گفتا لله در قائل . حافظ.رجوع به شمایل شود.|| (اصطلاح تصوف ) امتزاج ج...
-
یونیان
لغتنامه دهخدا
یونیان . [ی ُ ] (اِخ ) یکی از شعبه های چهارگانه ای که یونانیان قدیم بدان منقسم شده بودند. آنان از زمانهای بسیار قدیم در خطه ٔ شرقی یونان قدیم و خطه ٔ شمالی موره سکونت داشتند. گروهی از آنان به حدود ازمیر و افس مهاجرت کردند و این قسمت از آسیای صغیر را ...