کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتداد
لغتنامه دهخدا
امتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ مص ) دراز و کشیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || مد و کشش . (ناظم الاطباء). کشیدگی . (فرهنگ فارسی معین ). درازی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). طول . (ناظم الاطباء)...
-
واژههای مشابه
-
قابل امتداد
لغتنامه دهخدا
قابل امتداد. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) امتدادپذیر. کشش پذیر. رجوع به قابلیت امتداد شود.
-
قابلیت امتداد
لغتنامه دهخدا
قابلیت امتداد. [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) کشش پذیری . قوه ٔ قبض و بسط و کشش داشتن . (اصطلاح هندسی ).
-
امتداد دادن
لغتنامه دهخدا
امتداد دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب )کشیدن . کشانیدن . ممتد کردن . استمرار دادن . اطاله .
-
امتداد داشتن
لغتنامه دهخدا
امتداد داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) کشیده شدن . ممتد شدن . استمرار داشتن . ممتد بودن .
-
امتداد یافتن
لغتنامه دهخدا
امتداد یافتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) طول کشیدن . دراز شدن .
-
امتداد پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
امتداد پیدا کردن . [ اِ ت ِ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنگی کردن . (ناظم الاطباء). دراز شدن . طولانی گشتن .
-
جستوجو در متن
-
چارراه
لغتنامه دهخدا
چارراه . (اِ مرکب ) محل تقاطع دو راه . محلی که از چهار سمت آن راهی امتداد یافته است . محلی که دو راه یکدیگر را آنجا قطع کرده و هر یک بسمتی امتداد یافته است .
-
ممتدی
لغتنامه دهخدا
ممتدی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آنکه می کشد و امتداد می دهد. || طولانی . (ناظم الاطباء).
-
اطلحباب
لغتنامه دهخدا
اطلحباب . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) اطلحباب راه ؛ امتداد یافتن آن . (از متن اللغة).
-
پاپاسلی
لغتنامه دهخدا
پاپاسلی . (اِخ ) دیهی است بزرگ به رومیلی شرقی در 25000گزی فلبه در امتداد راه آهن .
-
خینگان
لغتنامه دهخدا
خینگان . (اِخ ) نام دو رشته کوه در آسیای شرقی است یکی خینگان بزرگ که از رود آمور وارگون تا رود لیائو امتداد دارد و دیگر خینگان کوچک که شاخه ای از خینگان بزرگ است و عمده در امتداد رود آمور واقع است .
-
کشانیده
لغتنامه دهخدا
کشانیده . [ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف ) کشیده . (یادداشت مؤلف ). || امتداد داده . || منجر کرده .