کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتحان شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتحان شدن
لغتنامه دهخدا
امتحان شدن . [ اِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد آزمایش و آزمون قرار گرفتن . رجوع به امتحان شود.
-
واژههای مشابه
-
جهان امتحان
لغتنامه دهخدا
جهان امتحان . [ ج َ ن ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای آزمایش . عالم مادی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سنگ امتحان
لغتنامه دهخدا
سنگ امتحان . [ س َ گ ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ محک . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) : مسی از زر بیالودی و می لایی چه سود اینجاکه آنگه ممتحن گردی که سنگ امتحان بینی . سنایی .این دل که در عیار و فانقد خالص است بر سنگ امتحان زدنش احتیاج نیست...
-
امتحان دادن
لغتنامه دهخدا
امتحان دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) موردآزمایش قرار گرفتن : شاگردان مدارس سالی دو بار در خرداد و شهریور امتحان میدهند. رجوع به امتحان شود.
-
امتحان کردن
لغتنامه دهخدا
امتحان کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آزمودن . آزمایش کردن .
-
جستوجو در متن
-
قبول شدن
لغتنامه دهخدا
قبول شدن . [ ق َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پذیرفته شدن . پسندیده و مطبوع شدن . (ناظم الاطباء).- قبول شدن در امتحان ؛ از عهده ٔ امتحان برآمدن و پذیرفته شدن . مقابل مردود شدن .
-
رفوزه شدن
لغتنامه دهخدا
رفوزه شدن . [ رُ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رد شدن . (در امتحان ). پذیرفته نشدن . مقابل قبول شدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رفوزه و رفوزه کردن شود.
-
تجدید شدن
لغتنامه دهخدا
تجدید شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تازه شدن . نو گردیدن . || در تداول امروز بیشتر درباره ٔ شاگردان مدارس گفته شود که در امتحان خرداد در چند درس و یا همه ٔ درسها پذیرفته نمی شوند و باید باردیگر در شهریور امتحان دهند. رجوع به تجدیدی شود.
-
رفوزه کردن
لغتنامه دهخدا
رفوزه کردن . [ رُ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رد کردن «در امتحان ». نپذیرفتن در امتحان . مقابل قبول کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رفوزه و رفوزه شدن شود.
-
رد شدن
لغتنامه دهخدا
رد شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نشدن . پذیرفته نشدن . مردود گردیدن . (یادداشت مؤلف ). مردودشدن . رفوزه شدن (در امتحان ). (فرهنگ فارسی معین ).- رد شدن پیشنهاد در مجلس شوری یا سنا ؛ پذیرفته نشدن آن . (یادداشت مؤلف ).- رد شدن شاگرد در امتحان ؛...
-
تجدیدی
لغتنامه دهخدا
تجدیدی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب بتجدید. آنکه در امتحان تجدید شده باشد.رجوع بتجدید شدن و تجدید و دیگر ترکیب های آن شود.
-
رفوزه
لغتنامه دهخدا
رفوزه . [ رُ زِ ] (فرانسوی ، ص ) مردود «در امتحان ». (فرهنگ فارسی معین ) (از یادداشت مؤلف ). رجوع به رفوزه شدن و رفوزه کردن شود.
-
شاخ پیدا شدن
لغتنامه دهخدا
شاخ پیدا شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کسی را، کنایه از رسوا شدن . (امثال و حکم دهخدا) : چون کند دعوی خیاطی کسی افکند در پیش او شه اطلسی که ببر این را بغلطاق فراخ ز امتحان پیدا شود او را دو شاخ .مولوی (از امثال و حکم دهخدا).