کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اما بعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اما بعد
لغتنامه دهخدا
اما بعد. [ اَم ْ ما ب َ ] (ع حرف ربط مرکب ، ق مرکب ) ترکیبی از «اما» لفظ متضمن معنی شرط و «بعد» ظرف زمان بمعنی پس ، و چون در اینجا مضاف الیه محذوف معنوی است بعد را مبنی بر ضم باید خواند، و مضاف الیه محذوف آن بیشتر لفظ حمد و نعت باشد. (از غیاث اللغات ...
-
واژههای مشابه
-
آما
لغتنامه دهخدا
آما. (نف مرخم ) آمای .
-
سوخت آما
لغتنامه دهخدا
سوخت آما. (نف مرکب ، اِ مرکب ) بجای کربوراتور پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
-
اما شدن
لغتنامه دهخدا
اما شدن . [ اُم ْ ما ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به اُمّا شود.
-
جستوجو در متن
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب ُ ع َ ] (ع ص ) خیر و فایده . یقال :انه لغیر بعد، و ما عنده بعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طائل . منفعت . (از اقرب الموارد).
-
ذیلاً
لغتنامه دهخدا
ذیلاً. [ ذَ لَن ْ ] (ع ق ) در ذیل . در زیر. در پائین . بعد از این . کمی بعد، پس از این . بعد. سپس . بعید هذا.
-
مطبخ
لغتنامه دهخدا
مطبخ . [ م ُ طَب ْ ب ِ ] (ع ص ، اِ) اول بچه ٔ سوسمار یا اول آن حسل است بعد آن غیداق بعد آن مطبخ بعد آن خضرم بعد از آن ضب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بچه ٔ سوسمار بعد از حسل . (از اقرب الموارد). || جوان فربه آکنده گوشت . (منتهی الار...
-
از این سپس
لغتنامه دهخدا
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
-
ازین سپس
لغتنامه دهخدا
ازین سپس . [ اَ س ِ پ َ] (ق مرکب ) مخفف از این سپس . بعد از این . من بعد.
-
پسین فردا
لغتنامه دهخدا
پسین فردا. [ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) دو روز بعد از فردا. سه روز بعد.
-
پس فردا
لغتنامه دهخدا
پس فردا.[ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) یک روز بعد از فردا. بعد غَد.
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب ُ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ بعید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به بعید شود.
-
تخوط
لغتنامه دهخدا
تخوط. [ ت َ خ َوْ وُ ](ع مص ) آمدن کسی را وقتی بعد وقتی . (منتهی الارب ). آمدن وقتی بعد وقتی مر کسی را. (ناظم الاطباء). آمدن وقتی بعد وقتی . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد).