کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امام کندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امام کندی
لغتنامه دهخدا
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انزل بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 36 هزارگزی باختر ارومیه و 3 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ارومیه به سلماس . در دامنه واقع شده و هوایش معتدل است . 111 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول...
-
امام کندی
لغتنامه دهخدا
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 8 هزارگزی جنوب خوی و پانصدگزی خاور راه شوسه ٔ خوی - سلماس در جلگه واقع شده و هوایش معتدل است . و 96 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ قُطور تأمین میشود. محصول آن ...
-
امام کندی
لغتنامه دهخدا
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان رودبار بخش طَرخُوران شهرستان اراک ، واقع در چهار هزارگزی شمال باختری طرخوران و24 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
واژههای مشابه
-
هفت امام
لغتنامه دهخدا
هفت امام . [ هََ اِ ] (اِخ ) امام ابوحنیفه ، امام شافعی ، امام مالک ، امام احمدبن حنبل ، امام ابویوسف ، امام محمد، امام زفر. (غیاث ). || نیز هفت امام اوّل شیعه را گویند که فرقه ٔ اسماعیلیه را منسوباً به ایشان «هفت امامی » خوانند.
-
ینگی امام
لغتنامه دهخدا
ینگی امام . [ ی ِ اِ ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ تهران و قزوین واقع در 75300گزی تهران میان سیف آباد و هشترود. دارای پستخانه و تلگرافخانه . و امامزاده ای به همین نام دارد. (یادداشت مؤلف ). دهی است از دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 28هز...
-
پیش امام
لغتنامه دهخدا
پیش امام . [ اِ ] (اِ مرکب ) پیش نماز. (آنندراج ).
-
درب امام
لغتنامه دهخدا
درب امام . [ دَ اِ ] (اِخ ) بقعه ٔ زیبائی است در شهر اصفهان که برمدفن امامزاده ابراهیم و امامزاده زین العابدین ساخته شده است و ساختمان آن در 857 هَ . ق . در سلطنت جهانشاه قراقوینلو بپایان رسیده است . سر در کاشی کاری معرق آن کم نظیر و بلکه بی نظیر است...
-
دوازده امام
لغتنامه دهخدا
دوازده امام . [ دَ دَه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز. دارای 400 تن سکنه . آب آن از لوله ٔ شرکت نفت و راه آنجا اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ هفت لنگ بختیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دوازده امام
لغتنامه دهخدا
دوازده امام . [ دَ دَه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورامین شهرستان تهران . سکنه 118 تن . آب آن از قنات لب شور. راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
دوازده امام
لغتنامه دهخدا
دوازده امام . [ دَ دَه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. دارای 286 تن سکنه . آنجا پل ملک روی آب کوهرنگ بسته شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دوازده امام
لغتنامه دهخدا
دوازده امام . [ دَ دَه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین . سکنه 100 تن . آب آن از سراب قلعه شاهین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قاسم امام
لغتنامه دهخدا
قاسم امام . [ س ِ اِ ] (اِخ ) (میرزا) ابن خواجه جلال الدین میرکی . از اعیان و اشراف هرات بود. وی در جوانی به تحصیل علوم همت گماشت و به مطالعه ٔ رسائل متداول عصر پرداخت و در خوشنویسی زبانزد عموم گردید و در فن شطرنج صغیر و کبیر مهارت تمام یافت . اشعار ...
-
نائب امام
لغتنامه دهخدا
نائب امام . [ ءِ ب ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) مجتهد جامع الشرایط. رجوع به نایب شود.
-
نایب امام
لغتنامه دهخدا
نایب امام . [ ی ِ ب ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقامی است که شیعیان به مجتهد جامعالشرایط دهند. رجوع به نایب خاص و نایب عام شود.