کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اماله فرنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
امالة
لغتنامه دهخدا
امالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) مال دادن . (از اقرب الموارد). به این معنی واوی است و از «مول » می آید. || برگردانیدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). خم دادن . (ناظم الاطباء). || چرانیدن شتر از گیاه شیرین . || سست گردانیدن افسار اسب برای اینکه راه برود ...
-
شیشه اماله
لغتنامه دهخدا
شیشه اماله . [ شی ش َ / ش ِ اِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دستور. شیشه که یک سر تنگ و دیگر سر فراخ دارد و با آن حقنه کنند. محقنه از شیشه . (یادداشت مؤلف ).
-
اماله کردن
لغتنامه دهخدا
اماله کردن . [ اِ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تنقیه کردن . شستشوی روده ها. رجوع به اماله شود.
-
جستوجو در متن
-
شیشه
لغتنامه دهخدا
شیشه . [ شی ش َ / ش ِ ] (اِ) زجاج . آبگینه . زجاجه . (یادداشت مؤلف ). جسمی صلب و غیرحاجب (حاکی ) ماوراء و بیرنگ که آنرا از ذوب شن مخلوط با پتاس و سود حاصل می کنند و از آن ظروف و اوانی و عینک و جز آن می سازند و یکی از مواد گرانبهایی است که در تملک ان...