کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امالة
لغتنامه دهخدا
امالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) مال دادن . (از اقرب الموارد). به این معنی واوی است و از «مول » می آید. || برگردانیدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). خم دادن . (ناظم الاطباء). || چرانیدن شتر از گیاه شیرین . || سست گردانیدن افسار اسب برای اینکه راه برود ...
-
واژههای مشابه
-
اماله
لغتنامه دهخدا
اماله . [ اِ ل َ ] (ع مص ) برگردانیدن . خم دادن . (منتهی الارب ). میل دادن و برگردانیدن . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به امالةشود. || تنقیه کردن . داخل کردن مایعات درامعا و احشا از پایین برای پاک کردن روده ٔ انسان یاحیوان و رفع یبو...
-
شیشه اماله
لغتنامه دهخدا
شیشه اماله . [ شی ش َ / ش ِ اِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دستور. شیشه که یک سر تنگ و دیگر سر فراخ دارد و با آن حقنه کنند. محقنه از شیشه . (یادداشت مؤلف ).
-
اماله ٔ فرنگی
لغتنامه دهخدا
اماله ٔفرنگی . [ اِ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ رَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) دستگاه تنقیه . حقنه . رجوع به اماله شود.
-
اماله کردن
لغتنامه دهخدا
اماله کردن . [ اِ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تنقیه کردن . شستشوی روده ها. رجوع به اماله شود.
-
واژههای همآوا
-
عمالة
لغتنامه دهخدا
عمالة. [ ع َ ل َ ] (ع مص ) نیک کارکن و هوشیار گردیدن شتر و امثال آن . (از ناظم الاطباء) . عَمَل . رجوع به عمل شود. || (اِ) مزد کارکن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اجرت عمل . (ناظم الاطباء). اجرت کاری که انجام شده است . (از لسان العرب ). اجرت کار و...
-
عمالة
لغتنامه دهخدا
عمالة. [ ع َم ْ ما ل َ ] (ع ص )زیرک و باهوش در مورد شتر و نظایر آن . (از تاج العروس ) (از ذیل اقرب الموارد از اساس ) (از متن اللغة).
-
عمالة
لغتنامه دهخدا
عمالة. [ ع ِ ل َ ] (ع اِ) مزد کارکن و اجرت عمل . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عُملة. عَمالة. عُمالة. رجوع به عملة و عمالة شود. || روزی و رزق کارگر. (از اقرب الموارد) (از متن ا...
-
عمالة
لغتنامه دهخدا
عمالة. [ ع ُ ل َ ] (ع اِ) مزد کارکن و اجرت عمل . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عُملة. عَمالة. عِمالة. رجوع عملة و عمالة شود. || روزی و رزق کارگر در مقابل کاری که به عهده ٔ او گ...
-
جستوجو در متن
-
ممالة
لغتنامه دهخدا
ممالة. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) تأنیث ممال . اماله شده ، چنانکه مدید و اعتمید مماله ٔ مداد و اعتماد است . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ممال و اماله شود.
-
حویشی
لغتنامه دهخدا
حویشی . [ ح َ ] (ع اِ) اماله ٔ حواشی ج ِ حاشیة. (از آنندراج ) (از غیاث ).
-
تلطیف
لغتنامه دهخدا
تلطیف . [ ت َ ] (ع مص ) لطیف گردانیدن چیزی را. (از اقرب الموارد). ظریف و لطیف کردن . (از ناظم الاطباء). || در علم تجوید و اصطلاح قراء عبارت است از اماله . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به اماله شود.