کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امات
لغتنامه دهخدا
امات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اَمت . جاهای بلند و پشته های خرد و نشیب و فرازها در چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اَمت شود.
-
امات
لغتنامه دهخدا
امات . [ اُم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ اُم ّ.(از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بعضی گویند امات ج ِ ام در غیر ذوی العقول و امهات ج ِ ام در ذوی العقول است . رجوع به اُم ّ شود. || سه غشاء است که دماغ و نخاع را پوشد: ام الغلیظ ، ام الرقیق و غشاء مخاطی . (یادداشت...
-
واژههای مشابه
-
امات حبین
لغتنامه دهخدا
امات حبین . [ اُم ْ ما ت ُ ح ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ام حبین . (منتهی الارب ). رجوع به ام حبین شود.
-
واژههای همآوا
-
عمات
لغتنامه دهخدا
عمات . [ ع َم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ عَمّة. خواهران پدر. رجوع به عَمَّة شود.
-
عماة
لغتنامه دهخدا
عماة. [ ع َ ] (ع اِ) قطعه ابر متراکم . (از تاج العروس ) (از متن اللغة). عَمایة. رجوع به عمایة شود.
-
عماة
لغتنامه دهخدا
عماة. [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ أعمی ̍. نابینایان . رجوع به اعمی شود.
-
امعط
لغتنامه دهخدا
امعط. [ اَ ع َ ] (اِخ ) نام جایی است در شعر راعی . رجوع به معجم البلدان شود.
-
امعط
لغتنامه دهخدا
امعط.[ اَ ع َ ] (ع ص ) گرگ موی ریخته . || مرد بی موی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریخته موی . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || رمل امعط؛ ریگ بی گیاه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || لص امعط؛ دزد پلید. (نا...
-
امعة
لغتنامه دهخدا
امعة. [ اِ م م ِ ع َ ] (ع ص ) بمعانی امع و در مورد مردان بکار می رود و گویند اصل آن انامعه است و این از باب نحت است . رجوع به اقرب الموارد و امع شود.
-
جستوجو در متن
-
بدویة
لغتنامه دهخدا
بدویة. [ ب َ دَ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث بَدْوی ّ و بَدَوی ّ. (از المنجد). ج ، بدویات : و تتخذهما النساء البدویات «امات » لقلائدهن . (نقودالعربیة ص 95).
-
ام حبین
لغتنامه دهخدا
ام حبین . [ اُم ْ م ِ ح ُ ب َ ] (ع اِ مرکب )جانورکی است کلان شکم شبیه حربا و آنرا حبیبه نیز گویند. (از منتهی الارب ). قسمی از چلپاسه . (ناظم الاطباء). چلپاسه که بجهت بزرگی شکم به این کنیه نامیده شده .(از اقرب الموارد). جنسی است از کرباسک . (مهذب الاس...
-
اما
لغتنامه دهخدا
اما. [ اَ ] (ع صوت ) بمعنی اَلا (هان ) باشد و بیشتر قبل از قسم قرار گیرد:اما و الذی ابکی و اضحک و الذی امات و احیا و الذی امره الامر...یعنی هان سوگند به آنکه بگریاند و بخنداند و آنکه میراند و زنده کند و فرمان فرمان اوست ... (ازاقرب الموارد). || (ق ) ...