کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الیم
لغتنامه دهخدا
الیم . [ اَ ] (ع ص ) دردگین . (منتهی الارب ). الم ناک . دردناک . دردآور. موجِع. مانند سمیع بمعنی مُسمِع. (از اقرب الموارد).- عذاب الیم ؛ عذابی که دردرسانی آن بغایت رسیده باشد، بطریق مبالغه است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلمه ٔ فهمی . ابوعمر کندی گوید که علیم از مصریانی است که به علی (ع ) گروید و در جنگهای او شرکت داشت سپس با محمدبن ابی بکر وارد مصر شد آنگاه ابن خدیج نزد معاویه از وی شفاعت کرد و معاویه هنگام خلافت خود او را بخشود. وی در روز ...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناربوتابن عبدالرحمان . هشتمین تن از خانان خوقند بود که از سال 1215 تا 1224 هَ . ق . بر فرغانه و تاشکند حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 252). در معجم الانساب زامباور (ص 411) نام او «عالم خان ...» آمده است .
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، علماء (منتهی الارب ) (لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة)، عُلاّم . (متن اللغة) : بهمه کار امامی ، بهمه فضل تمام بهمه ...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن جَنّاب بن هُبَل بن عبداﷲبن کنانةبن بکربن عوف بن عذرةبن زیداللات بن رُفَیدةبن ثوربن کلب ، و او از فرزندان اسدبن وَبَرةبن تغلب بن حلوان بن عمران بن الحاف (یا الحافی )بن قضاعة است . وی جدی جاهلی است و چنانکه از نسب او پیداس...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عدی بن عمروبن معن . جدی جاهلی است از باهلة از قیس بن عَلان که از عدنانیة باشند. (از تاج العروس ج 8 ص 408). و رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر شود.
-
جستوجو در متن
-
کرغول
لغتنامه دهخدا
کرغول . [ ] (ص ) احمق . ابله . (یادداشت مؤلف ) : به روی مشتی کرغول در فروخوانندصفات دوزخ پرشدت و عذاب الیم .سوزنی .
-
وجیع
لغتنامه دهخدا
وجیع. [ وَ ] (ع ص ) (ضرب ...) ضرب دردناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات از منتخب ) (آنندراج ). مولم . آزارنده . الیم . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
باهمت
لغتنامه دهخدا
باهمت .[ هَِ م ْ م َ ] (ص مرکب ) که همت دارد. دارای همت بلند. جوانمرد. باسخاوت . (ناظم الاطباء) : مرد باهمت را فقر عذابی است الیم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389). رجوع به همت شود.
-
ذوعقاب
لغتنامه دهخدا
ذوعقاب . [ ع ِ ] (ع ص مرکب ) صاحب شکنجه و عقوبت : اِن ّ رَبّک لذو مغفرة و ذوعقاب الیم . (قرآن 41 / 43)؛ بتحقیق پروردگارت صاحب آمرزش و صاحب شکنجه و عقوبت دردناک است . (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 545). و رجوع به ذومغفرة شود.
-
مؤلم
لغتنامه دهخدا
مؤلم . [ م ُءْ ل ِ ] (ع ص ) دردرساننده . (منتهی الارب ). دردناک . وجیع. آزارنده . الیم . دردآور. موجع. (یادداشت مؤلف ) : یقابل مؤلم الرزیة بما اسبغ اﷲتعالی علیه من الصبر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
-
ل
لغتنامه دهخدا
ل . [ ل َ] (ع حرف ) حرف تحقیق به معنی یقیناً و بی شک و شبهه والبته و فی الواقع و هرآینه : قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم مِنا عذاب ٌ الیم . (قرآن 18/36). این حرف متصل به ضمیر گردد چون : لک و لکم و لنا و له و لهم . و گاه در سوگن...
-
مکابدت
لغتنامه دهخدا
مکابدت . [ م ُ ب َ / ب ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) مکابدة. رنج دیدن . سختی کشیدن : او را بر مکابدت اهل نظر و ابرار و معاندت اولی الخطر والاحرار از پای در آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 449). مجاهده ٔ عظیم باشد و مکابدتی الیم . (مرزبان نامه چ قزوینی...