کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الیز
لغتنامه دهخدا
الیز. [ اَ ] (اِ) جفته و لگد انداختن اسب و استر و سایر ستور. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). آلیز. (برهان قاطع). رجوع به آلیز شود.
-
واژههای مشابه
-
آلیز
لغتنامه دهخدا
آلیز. (اِمص ، اِ) جُفته . جُفتک ، و آن لگد پرانیدن ستور باشد با دو پای از پس . || رَم .
-
واژههای همآوا
-
آلیز
لغتنامه دهخدا
آلیز. (اِمص ، اِ) جُفته . جُفتک ، و آن لگد پرانیدن ستور باشد با دو پای از پس . || رَم .
-
جستوجو در متن
-
ژروزالم
لغتنامه دهخدا
ژروزالم . [ ژِ ل ِ ] (اِخ )الیز. نام زنی ادیبه از مردم آلمان . نام مستعار الیز ویداکوویخ . او بسال 1877 م . در وین متولد شد و در بوئنوسایرس اقامت داشت .
-
اسکیز
لغتنامه دهخدا
اسکیز. [ اِ ] (اِمص ) برجستن و آلیز و جفته انداختن ستور باشد. (برهان ). رجوع به اسکیزه و اسکیزیدن شود.
-
تنزیق
لغتنامه دهخدا
تنزیق . [ ت َ ] (ع مص ) برسکیزانیدن و آلیز کنانیدن ستور را و برجهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زدن اسب تا آنکه برجهد و برخیزد. (از اقرب الموارد).
-
تهییخ
لغتنامه دهخدا
تهییخ . [ ت َ ] (ع مص ) زیادت کردن چربش را در هریسه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برانگیختن تکه را بر آلیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
-
جفتک
لغتنامه دهخدا
جفتک . [ ج ُ ت َ ] (اِ) مرغی است که نر و ماده ٔ آن هر کدام یک بال دارند و بجای بال دیگر نر را قلابی و ماده را حلقه ای است از استخوان و چون پرواز کنند، نر قلاب را بر حلقه ٔ ماده اندازد و با هم پرواز کنند و چون بدانه خوردن مشغول گردند از یکدیگر جدا شون...
-
اسکیزه
لغتنامه دهخدا
اسکیزه . [ اِ زَ / زِ ] (اِمص ) آلیز کردن و جفته انداختن ستور. (جهانگیری ). برجستن و لگد انداختن . برجستن ستور را گویند. (انجمن آرا). برجستن و آلیز انداختن ستور. (برهان ). شلنگ و برجستن و دولتی (؟) اسب و خر. (غیاث ). جست و خیز ستور. (رشیدی ) (سروری )...
-
تومز
لغتنامه دهخدا
تومز. [ ت َ وَم ْ م ُ ] (ع مص ) شتافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برجستن در رفتار از شتابی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آماده شدن برای قیام . (از اقرب الموارد). || جنبیدن سرنره وقت آلیز و آن آما...
-
سکیزیدن
لغتنامه دهخدا
سکیزیدن .[ س ِ دَ ] (مص ) جست و خیز کردن . (برهان ). || جفته و آلیز انداختن ستور. (برهان ) : به دشت نبرد آن هزبر دلیرسکیزد چو گور و ستیهد چو شیر. دقیقی طوسی (از آنندراج ).چو بینی آن خر بدبخت را سلامت نیست که بر سکیزد چون من فروسپوزم نیش .لبیبی .
-
نزاء
لغتنامه دهخدا
نزاء. [ ن َ ] (ع اِمص ) آلیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جفتک . جفته . لگد پراندن ستور. جفتک پراندن ستور. در المنجد و اقرب الموارد این کلمه به کسر و ضم اول آمده است [ ن ِ / ن ُ ] و در منتهی الارب و به نقل از آن آنندراج به صورت متن . رجوع به نِزاء و ن...