کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الک دولک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الک دولک
لغتنامه دهخدا
الک دولک . [ اَ ل َ دُ ل َ ] (اِ مرکب ) یا الک دلک ، دو پاره چوب است که بدان بازی کنند یکی دراز و دیگری کوتاه . چوب دراز را دولک و کوتاه را الک نامند. (از فرهنگ جهانگیری ذیل چالیک ). بازی الک دولک بدین ترتیب است که طفلی چوبی قریب یک ذرع را که دولک نا...
-
واژههای مشابه
-
آلک
لغتنامه دهخدا
آلک . [ ل َ ] (اِ) آله . اُشنه . (ریاض الادویه ). دوالک . (ریاض الادویه ) (بحرالجواهر). || سنبل الطیب .
-
الک کردن
لغتنامه دهخدا
الک کردن . [ اَ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیختن . از الک گذراندن چیزی . رجوع به «الک » و کارآموزی داروسازی ص 42 شود.
-
الک آباد
لغتنامه دهخدا
الک آباد. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد در 16 هزارگزی شمال باختری چالانچولان و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ بروجرد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 370 تن شیعه هستندکه به لری و فارسی سخن میگویند. آب آن از رودخانه تأمین میشود و...
-
جستوجو در متن
-
دولک
لغتنامه دهخدا
دولک .[ دُ ل َ ] (اِ) چوب خرد از دو چوب که دربازی الک دولک بکار رود. مقلا. پل . قلی . چوب کوتاه در بازی الک دولک که آن را با الک زنند و به هر جا خواهند پرتاپ کنند. (یادداشت مولف ). رجوع به ماده ٔ الک دولک شود.
-
پله چوب
لغتنامه دهخدا
پله چوب . [ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) بازی الک دولک . رجوع به الک دولک شود.
-
غوک چوب باختن
لغتنامه دهخدا
غوک چوب باختن . [ ت َ] (مص مرکب ) الک دولک بازی کردن : قَلْو؛ غوک چوب باختن . (منتهی الارب ). رجوع به الک دولک و غوک چوب شود.
-
دودله
لغتنامه دهخدا
دودله . [ دُ / دِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دودانه . (جهانگیری ) (از برهان ). دودداله . دوداله . بازی الک دولک و پله چوب . (از ناظم الاطباء). قله . مقلاة. الک دولک . الک جنبش . کال چنبه . جفته . پله چوب .قلا و مقلا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به الک دولک شو...
-
غوک چوب زدن
لغتنامه دهخدا
غوک چوب زدن . [ زَ دَ ](مص مرکب ) الک دولک بازی کردن : اِترار؛ غوک چوب زدن کودک . (منتهی الارب ). رجوع به غوک چوب و الک دولک شود.
-
گال بازی
لغتنامه دهخدا
گال بازی . (حامص مرکب ) الک دولک .
-
پله
لغتنامه دهخدا
پله . [پ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) الک دُلک . رجوع به الک دولک شود.
-
کال چنبه
لغتنامه دهخدا
کال چنبه . [ چُم ْ ب َ / ب ِ ](اِ مرکب ) الک دولک . مِقْلاء. دوداله . دودله . لاوبازی .رجوع به الک دولک و نیز رجوع به لاو و لاوبازی شود.
-
پله چفته
لغتنامه دهخدا
پله چفته . [ پ ُ ل َ / ل ِ چ ِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) در اصفهان بازی الک دولک را گویند. رجوع به الک دولک شود.