کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الکلی
لغتنامه دهخدا
الکلی . [ اَ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به الکل . || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.
-
واژههای مشابه
-
آلکلی
لغتنامه دهخدا
آلکلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) الکلی . آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است .
-
چراغ الکلی
لغتنامه دهخدا
چراغ الکلی . [ چ َ / چ ِ غ ِ اَ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغی که بوسیله ٔ الکل روشن شود. چراغی که بجای روغن یا نفت در آن الکل ریزند.یکنوع چراغ مخصوص که مایه ٔ روشنائی آن ، الکل است و بیشتر در امور پزشکی و داروسازی مورد استفاده است .
-
حب الکلی
لغتنامه دهخدا
حب الکلی . [ ح َب ْ بُل ْ ک ُ لا ] (ع اِ مرکب ) صلوان . اُم ّکلب . خرنوب الخنزیر. اناغورس . ثمره ٔ اناغورس یعنی میوه ٔ خرنوب الخنزیر. صاحب تحفه گوید: بار نبات اناغورس است و آن مذکورشد و این شبیه است به گرده ٔ کوچکی از باقلی بزرگتر و مایل به طول و در ...
-
لاک و الکلی
لغتنامه دهخدا
لاک و الکلی . [ ک ُ اَ ک ُ ] (ص نسبی مرکب ) آنچه از در و پنجره و میز و صندلی و دیگر ادوات چوبی که با مایع مرکب از الکل تقلیبی و لاک رنگ شود. || رنگ حاصل از اختلاط لاک و الکل پس از استعمال .
-
واژههای همآوا
-
آلکلی
لغتنامه دهخدا
آلکلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) الکلی . آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است .
-
جستوجو در متن
-
صلوان
لغتنامه دهخدا
صلوان . [ ص َ ] (ع اِ) خرنوب الخنزیر. حب الکلی . اناغورس . رجوع به حب الکلی شود.
-
دوزیکو
لغتنامه دهخدا
دوزیکو. [ ک َ ] (اِ) قسمی مشروب الکلی . (یادداشت مؤلف ).
-
نوشابه سازی
لغتنامه دهخدا
نوشابه سازی . [ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل نوشابه ساز. (فرهنگ فارسی معین ). عرق کشی . ساختن و تهیه کردن مشروبات الکلی . || (اِ مرکب ) جای ساختن مشروبات الکلی . رسومات .
-
مسمومیت
لغتنامه دهخدا
مسمومیت . [ م َ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مسموم شدن . دچار عوارض ناشی از خوردن زهر یا تنفس هوای ناسازگار گردیدن .- مسمومیت الکلی ؛ دچار عوارض ناشی از شرب مواد الکلی شدن . داءالخمر.
-
برندی
لغتنامه دهخدا
برندی . [ بْرَ / ب ِ رَ ] (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . (یادداشت دهخدا). مشروب الکلی قوی که از تقطیر شراب یا تفاله ٔ انگور ساخته میشود و بهترین نوع آن کنیاک است . (از دایرة المعارف فارسی ).
-
خرنوب الخنزیر
لغتنامه دهخدا
خرنوب الخنزیر. [ خ َ بُل ْ خ ِ ] (ع اِ مرکب ) صلوان . حب الکلی . اناغورس . توضیح : حب الکلی ثمره ٔ خرنوب الخنزیر است . (یادداشت بخط مؤلف ).