کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الوسی
لغتنامه دهخدا
الوسی . [ اَ ] (اِخ ) مؤید. شاعر عرب متوفی بسال 557 هَ. ق . رجوع به مؤید و معجم البلدان ذیل الوس شود.
-
الوسی
لغتنامه دهخدا
الوسی . [ اُ ] (اِخ ) محمدبن حصن بن خالدبن سعیدبن قیس بغدادی الوسی طرطوسی مکنی به ابوعبداﷲ. از نصربن علی جهضمی و دیگران روایت کند و ابوالقاسم بن ابی عقب دمشقی و دیگران از وی روایت دارند. رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب ج 1 و معجم البلدان ذیل الوس شود...
-
الوسی
لغتنامه دهخدا
الوسی . [اَ ] (ص نسبی ) منسوب به الوس . رجوع به الوس و اللباب فی تهذیب الانساب شود.
-
واژههای مشابه
-
علی آلوسی
لغتنامه دهخدا
علی آلوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید آلوسی ، ملقّب به علاءالدین . عالم در برخی علوم بود. وی در سال 1288 هَ . ق . در آلوس متولد شد و در آخر شوال سال 1355 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الاَّثار العربیة فی الدولتین الامویة و العباسیة. 2- تذکرة ...
-
علی آلوسی
لغتنامه دهخدا
علی آلوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ، ملقّب به علاءالدین . مورخ و نحوی شاعر است که در شعبان سال 1277 هَ . ق . متولد شد و از مدرسه ٔقضات در قسطنطنیه فارغ التحصیل گشت . و در برخی از شهرها امر قضاء را عهده دار شد و در سال 1340...
-
ابن آلوسی
لغتنامه دهخدا
ابن آلوسی . [ اِ ن ُ] (اِخ ) خاندان آلوسی از خاندان های علمی بغداد است و آلوسی جد این خانواده را کتبی است مشهور از آنجمله تفسیری بزرگ بر قرآن کریم روح المعانی که مطبوع و منتشر است . و ابن آلوسی سید محمود شکری را کتابی است به نام بلوغ الأرب فی معرفة ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید آلوسی . ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
-
علی بغدادی
لغتنامه دهخدا
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) مؤیّدبن عطاف بن محمدبن علی بن محمد آلوسی . رجوع به مؤیّد... شود.
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) مؤیّدبن محمدبن علی بن محمد آلوسی شاعر. رجوع به مؤیّد... شود.
-
حبی
لغتنامه دهخدا
حبی . [ ح ُب ْ با ] (اِخ ) بنت کعب خثعمی . نیز آلوسی او را در عداد یازده زن مذکور در ماده ٔ قبل آورده است .
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سامةبن لوی . رجوع به بلوغ الارب آلوسی ج 2 ص 53 شود.