کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الوج
لغتنامه دهخدا
الوج . [ اَ ] (اِ) نوعی از مخلصه است و آن رستنیی باشد بسیار درشت و خشن . گل آن کبود و تخمش سیاه است . در سنگستان و کوهستان میروید. (برهان قاطع) (آنندراج ). مؤلف جامعالادویه گوید: الوج در شکل شبیه به بیش است و در بلاد عجم کازرک نامند و مؤلف اختیارات...
-
واژههای مشابه
-
آلوج
لغتنامه دهخدا
آلوج . (اِ) آلج . آژْدَف . اَژْدَف . زُعرور.
-
الوج علی
لغتنامه دهخدا
الوج علی . [ ] (اِخ ) از سرکردگان عثمانی که در 982 هَ. ق . تونس را از اطریشیان گرفت . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
علوج
لغتنامه دهخدا
علوج . [ ع َ ] (ع اِ) پیغام . (منتهی الارب ). پیغام و رسالت . (ناظم الاطباء). || پیغامبر. (منتهی الارب ). رسول . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). الوک . (اقرب الموارد): هذا علوج ُ صدق و ألوک صدق ، به یک معنی (از اقرب الموارد) (منتهی الارب )؛ یعنی این ...
-
علوج
لغتنامه دهخدا
علوج . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِلج . رجوع به علج شود.
-
آلوج
لغتنامه دهخدا
آلوج . (اِ) آلج . آژْدَف . اَژْدَف . زُعرور.
-
جستوجو در متن
-
آلج
لغتنامه دهخدا
آلج . [ ل ِ ] (اِ) زعرور. آلوج . آژدف . (زمخشری ).
-
آژدف
لغتنامه دهخدا
آژدف . [ دَ ] (اِ) آزْدَف . اَزْدَف . زعرور. آلج . آلوج . (زمخشری ). رجوع به ازدف شود.
-
نمتک
لغتنامه دهخدا
نمتک . [ ن َ م ُ ] (اِ) گهر باشد [ ؟ ] و گویند نمتک زعرور باشد به تازی . قریعالدهر : گروهی اند که ندانند باز سیم ز سرب همه دروغ زن و خربطند و خیره سرندنمتک و بُسَّد نزدیکشان یکی باشداز آنکه هردو به گونه شبیه یکدگرند. (از لغت فرس اسدی ص 296).و آلوج نی...