کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
النج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
النج
لغتنامه دهخدا
النج . [ اَ ن َ ] (یونانی ، اِ) حکیم مؤمن در تحفه (ص 32) آرد: النج لغت یونانی بمعنی اصل است ، و آن بیخ نباتی است شبیه به زردک ، ساقی باریک بقدر یک شبر، و گلی سفید مانند گل زردک و تخمی سفید و طولانی و خالدار که طول آن کمتر از برنج است دارد و در سر شا...
-
واژههای مشابه
-
آلنج
لغتنامه دهخدا
آلنج . [ ل ُ ] (اِ) آلوچه .
-
واژههای همآوا
-
آلنج
لغتنامه دهخدا
آلنج . [ ل ُ ] (اِ) آلوچه .
-
جستوجو در متن
-
لنج
لغتنامه دهخدا
لنج . [ ل َ ] (اِ) سدر. (بحر الجواهر). النج . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
آلوچه
لغتنامه دهخدا
آلوچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغّر آلو. قسم خرد و ترش تر گوجه . اِدرِک . اجاص . (داود ضریر انطاکی ). آلنج . نیسوق : سیب و زردآلو وآلوچه و امرود و هلوباز انجیر وزیری ّ و خیار خوشخوار.بسحاق اطعمه .