کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
المستنصر فاطمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
المستنصر فاطمی
لغتنامه دهخدا
المستنصر فاطمی . [ اَ م ُ ت َ ص ِ رِ طِ ] (اِخ ) معد بن علی الظاهر لاعزاز دین اﷲبن الحاکم بأمراﷲ مکنی به ابوتمیم (420 - 487 هَ . ق . / 1029 - 1094 م .) از خلفای فاطمی مصر. وی به سال 427 هَ . ق . بخلافت رسید.رجوع به اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 1056 و تاریخ...
-
واژههای مشابه
-
حکم المستنصر
لغتنامه دهخدا
حکم المستنصر. [ ح َ ک َ مُل ْ م ُت َ ص ِ ] (اِخ ) نام پادشاه نهم از ملوک اموی اندلس است . وی به سال 350 هَ . ق . پس از وفات پدرش عبدالرحمن ناصر لدین اﷲ بتخت سلطنت جلوس کرد. او همواره حامی علم و هنر بود و پس از جلوس جدیت خود را در این باب بیشتر کرد و ...
-
المستنصر اول
لغتنامه دهخدا
المستنصر اول . [ اَ م ُ ت َ ص ِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن عبدالواحدبن ابی حفص نهستانی مکنی به ابوعبداﷲ (متوفی در 675 هَ . ق . 1277/ م .) از ملوک دولت حفصیه در تونس . رجوع به اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 1000 و مستنصر و محمدبن یحیی شود.
-
المستنصر با
لغتنامه دهخدا
المستنصر با. [ اَ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) احمدبن محمدالظاهربن الناصر المستضی ٔ عباسی مکنی به ابوالقاسم (متوفی در حدود 661 هَ . ق . / 1263 م .) نخستین خلیفه ٔ عباسی در مصر. وی به سال 659 هَ. ق . بخلافت رسید. رجوع به اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 72 ...
-
المستنصر با
لغتنامه دهخدا
المستنصر با. [ اَ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) منصوربن محمدالظاهر بأمراﷲ مکنی به ابوجعفر (588 - 640 هَ . ق .) سی وششمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 2 صص 460 - 464 و اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 1074 و اعلام المنجد و مستنصر باﷲ شود.
-
المستنصر سوم
لغتنامه دهخدا
المستنصر سوم . [ اَ م ُ ت َ ص ِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) محمدبن یحیی الواثق باﷲبن المستنصر اول مکنی به ابوعصیده (متوفی در 709 هَ . ق . / 1309 م .) از ملوک دولت حفصیه در تونس بود. رجوع به اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 1001 و مستنصر و محمدبن یحیی شود.
-
جستوجو در متن
-
المستعلی با
لغتنامه دهخدا
المستعلی با. [ اَ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] (اِخ ) لقب احمدبن المستنصر مکنی به ابوالقاسم نهمین از خلفای فاطمی . رجوع به ماده ٔ «احمدبن مستنصربن ظاهر» و «مستعلی » و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 457 و 464 و اعلام المنجد شود.
-
بدر جمالی
لغتنامه دهخدا
بدر جمالی . [ ب َ رِ ج َ ] (اِخ ) ابوالنجم بدربن عبداﷲ. امیرالجیوش و وزیر المستنصر باﷲ خلیفه ٔ فاطمی مصر و اصلا ارمنی بود در سال 466 هَ . ق . بوزارت رسید و در سال 487 پنج ماه پیش از مرگ مستنصر درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 140 مؤلف ).
-
مستنصر
لغتنامه دهخدا
مستنصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] (اِخ ) المستنصر باﷲ. هشتمین خلیفه ٔ فاطمی . رجوع به مستنصر باﷲ شود : مستنصر از خدای دهد نصرت زین پس بر اولیای شیاطینم . ناصرخسرو.مستنصر معالی و حکمت به نظم و نثربر امتش که خواند الا که حجتش . ناصرخسرو.بشتاب سوی حضرت مستنصرره ز...
-
زویلة
لغتنامه دهخدا
زویلة. [ زَ ل َ ] (اِخ ) موضعی است . || نام مردی است . || باب الزویلة در قاهره است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). محله و دروازه ای است در قاهره . (از معجم البلدان ). دروازه ٔ بزرگی است در قاهره که بدر الجمالی سردار سپاهیان در دوران خلافت المستنصر ف...
-
جرجرایی
لغتنامه دهخدا
جرجرایی . [ ] (اِخ ) علی بن احمد مکنی به ابوالقاسم . از وزرای هوشمند بود. وی به جرجرایا در سواد عراق بدنیا آمد و در مصر سکونت کرد و در زمان الحاکم فاطمی شکایات فراوانی از او شد و به همین جهت گرفتار گردید و در 403 هَ . ق . به بند افتاد پس رها شد بعدها...
-
نزاریه
لغتنامه دهخدا
نزاریه . [ ن ِ ری ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از اسماعیلیان که به امامت المصطفی لدین اﷲ فاطمی معروف به نزار گرویدند. بعد از وفات المستنصر باﷲ فاطمی ، میان دو فرزند او المصطفی لدین اﷲ مشهور به نزار و المستعلی باﷲ ابوالقاسم احمدکه هر دو مدعی جانشینی پدر ب...
-
مغربی
لغتنامه دهخدا
مغربی . [ م َ رِ ] (اِخ ) محمدبن جعفربن محمدبن علی مغربی مکنی به ابوالفرج وزیر کاتب (متوفی به سال 478 هَ . ق .). المستنصر باﷲ فاطمی به سال 450 وی را به وزارت خود برگماشت و او دو سال و چندماهی در این سمت باقی بود و سپس معزول گردید. در دولت فاطمیان مصر...