کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
المثنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
المثنی
لغتنامه دهخدا
المثنی . [ اَ م ُث َن ْ نا ] (ع اِ) دوباره صادر شده و نسخه ٔ دوم از هر مکتوبی و سواد و مسوده ٔآن . (فرهنگ ناظم الاطباء). نسخه ٔ دوم از سند و تمسک و قبض و قباله و چک و هرچه بدان ماند. نسخه ٔ مکرر.
-
جستوجو در متن
-
حجین
لغتنامه دهخدا
حجین . [ ح ُ ج َ ] (اِخ ) ابن المثنی . ابوعمر.تابعی است .
-
حجین
لغتنامه دهخدا
حجین . [ ح ُ ج َ ] (اِخ ) ابن المثنی . محدث است . (منتهی الارب ).
-
ابوعمر
لغتنامه دهخدا
ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) حجین بن المثنی . از روات حدیث است .
-
ابوالمثنی
لغتنامه دهخدا
ابوالمثنی . [ اَ بُل ْ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) غیاث بن المثنی القشیری . محدث است و از بهزبن حکیم روایت کند.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابوعبداﷲ المثنی بن صباح شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابوغفار المثنی بن سعد الطائی بصری شود.
-
ابوراشد
لغتنامه دهخدا
ابوراشد. [ اَ ش ِ ] (اِخ ) المثنی بن زرعه . محدث است و از محمدبن اسحاق روایت کند.
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) عبیداﷲ صاحب الالقاب . از روات حدیث است و محمدبن المثنی از او روایت کند.
-
ابوشریک
لغتنامه دهخدا
ابوشریک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) معقل بن مالک . از روات حدیث است و ابوموسی محمدبن المثنی از او روایت کند.
-
ابوغسان
لغتنامه دهخدا
ابوغسان . [ اَ غ َس ْ سا ] (اِخ ) عوف بن حسن . از روات حدیث است و محمدبن المثنی از او روایت کند.
-
ابوغفار
لغتنامه دهخدا
ابوغفار. [ اَ غ ِ ] (اِخ ) المثنی بن سعد الطائی البصری . از روات حدیث است و ابومعاویه از وی روایت کند.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن عنبسة الورّاق . محدث است و محمدبن المثنی از او روایت کند.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی المثنی الموصلی . رجوع به ابوالعلاء احمد ... شود.