کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
القدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
القدس
لغتنامه دهخدا
القدس . [ اَ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به قدس و اورشلیم و بیت المقدس شود.
-
القدس
لغتنامه دهخدا
القدس . [ اَ ق ُ ] (اِخ ) مسجد اقصی یا بیت اﷲ. رجوع به قدس و اقصی شود.
-
واژههای مشابه
-
روح القدس
لغتنامه دهخدا
روح القدس .[ حُل ْ ق ُ دُ ] (اِخ ) جبرئیل . (السامی فی الاسامی ) (دهار) (از غیاث ) (آنندراج ). و بسکون دال و تحریک آن هر دو مستعمل است . در این شعر خاقانی که در تعریف شعر است بسکون دال آمده : کرده روح القدس پیش کعبه پرها را حجاب تا برو آسیب سنگ اهل ط...
-
علیق القدس
لغتنامه دهخدا
علیق القدس . [ ع ُل ْ ل َ قُل ْ ق ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی گیاه «علیق » است که آن را علیق الکلب نیز گویند. رجوع به «علّیق الکلب » شود.
-
تجدید روح القدس
لغتنامه دهخدا
تجدید روح القدس . [ ت َ دِ حُل ْ ق ُ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تولد نو؛ اصطلاحی است مسیحیان را. رجوع به تجدید (معاد) شود.
-
جستوجو در متن
-
پاراک له
لغتنامه دهخدا
پاراک له . [ ل ِ ] (اِخ ) روح القدس . فارقلیط. فارقلیطا.
-
بارقلیط
لغتنامه دهخدا
بارقلیط. [ ] (اِخ ) کلمه ای است یونانی بمعنی روح القدس . (دزی ج 1 ص 48).
-
ثالوث
لغتنامه دهخدا
ثالوث . (ع اِ) آنچه مرکب از سه شده باشد. || ثالوث اقدس ؛ أب و ابن و روح القدس در مذهب نصاری . أقانیم .
-
فارقلیط
لغتنامه دهخدا
فارقلیط. [ رَ ق َ ] (اِخ ) به زعم نصاری مراد از آن روح القدس است . اما در اخبار و آثار و دیگر کتب سماوی از حضرات موسی و عیسی علیهماالسلام محقق و ثابت گردیده که فارقلیتا (فارقلیط) بمعنی تسلی دهنده عبارت از خاتم النبیین است . و این بشارت حجتی است ساطع ...
-
حبال
لغتنامه دهخدا
حبال . [ ح َب ْ با ] (اِخ ) ابوالخیر محمد افندی . او راست : برنامج المکتبة الخالدیة العمومیة المؤسسة فی القدس سنة 1318 هَ . ق . مشتمل بر معرفی هزارواندی کتاب ، برخی مطبوع و برخی مخطوط و در القدس بسال 1900 م . بچاپ رسیده است . (معجم المطبوعات ).
-
فرشته ٔ وحی
لغتنامه دهخدا
فرشته ٔ وحی . [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ی ِ وَح ْی ْ ] (اِخ ) جبرئیل . روح القدس . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به جبرئیل شود.
-
طورسیقوس
لغتنامه دهخدا
طورسیقوس . (اِخ ) طرسیقوس است که نام زاهدی و حکیمی و پادشاهی بوده از نصاری . (برهان ) (آنندراج ) : کنم در پیش طورسیقوس اعظم ز روح القدس و ابن واب مدارا.خاقانی .
-
بطریقوس
لغتنامه دهخدا
بطریقوس . [ ب ِ ] (معرب ، اِ) بطریق بمعنی زاهد ترسایان : کنم در پیش بطریقوس اعظم ز روح القدس ابن و اب مجا را. خاقانی .رجوع به بطریق شود.