کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الصلوة خیر من النوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الصلوة خیر من النوم
لغتنامه دهخدا
الصلوة خیر من النوم . [ اَص ْ ص َ لا ت ُ خ َ رُن ْ م ِ نَن ْ ن َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی نماز به از خواب است . جمله ای است که اهل سنت در اذان و پس از «حی علی الصلوة» گویند.
-
واژههای مشابه
-
تارک الصلوة
لغتنامه دهخدا
تارک الصلوة. [ رِ کُص ْ ص َ لات ] (ع ص مرکب ) کسی که نماز خواندن را ترک کرده است . (فرهنگ نظام ). آنکه هیچ نماز نگزارد. بی نماز.
-
دائم الصلوة
لغتنامه دهخدا
دائم الصلوة. [ ءِ مُص ْ ص َ لا ] (ع ص مرکب ) که پیوسته در نماز باشد. که همه وقت در کار نمازگزاردن بود.
-
حی علی الصلوة
لغتنامه دهخدا
حی علی الصلوة. [ ح َی ْ ی َ ع َ لَص ْ ص َ لا ] (ع ، جمله ٔ انشائی ) بشتاب به نماز. زودتر باش به نماز. (زمخشری ). متوجه شوید و تعجیل کنید و بشتابید به نماز.
-
جستوجو در متن
-
وغیة
لغتنامه دهخدا
وغیة. [ وَغ ْ ی َ ] (ع اِ) اندک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جزء کوچک . (ناظم الاطباء): وغیة من خیر؛ اندک از خیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رهبوت
لغتنامه دهخدا
رهبوت . [ رَ هََ ] (ع اِ) ترس : رهبوت خیر لک من رحموت ؛ ای لان ترهب خیر لک من ان ترحم . (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (ناظم الاطباء). ترس . (دهار) (آنندراج ).ترس بزرگ . (از اقرب الموارد) || (ص ) رجل رهبوت ؛ مرد ترسناک . (از متن اللغة) (ناظم الاطباء)...
-
جفو
لغتنامه دهخدا
جفو. [ ج َف ْوْ ] (ع مص ) ستم کردن . || ملازم نگردیدن مال خود را. || دور شدن از چیزی . (منتهی الارب ). برگشتن و دور شدن و ترک کردن : جفت جفونی النوم ؛ یعنی پلکهای من خواب را ترک گفتند. (دزی ).
-
خیرة
لغتنامه دهخدا
خیرة. [ رَ ] (ع مص ) خیر. رجوع به «خیر» شود. || (ص ) زن نیکو و گزیده و بسیار خیر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خَیرَة. || گزیده . برگزیده . منه : محمدصلی اﷲ علیه واله خیرةاﷲ من خلقه . (منتهی الارب ).- خیرةاﷲ ؛ برگزیده ٔ خدا.|| (ا...
-
رحموت
لغتنامه دهخدا
رحموت . [ رَ ح َ ] (ع اِ) مشتق از رحمت . (مفاتیح العلوم ). مشتق از رحمة، یقال : رهبوت خیر لک من رحموت ؛ ای لان ترهب خیر لک من اَن ْ ترحم ؛ یعنی ترسانیدن برای تو بهتر است از اینکه مهربانی کرده شوی . و لم تستعمل الا مزدوجاً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب...
-
خیرة
لغتنامه دهخدا
خیرة. [ خ َ رَ ] (ع ص ) مؤنث خیر. || زن نیکوکار و بسیار خیر. (منتهی الارب ). || بهترین . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : فلان خیرةالناس ؛ فلان بهترین مردم است . فلانةالخیرة من المرأتین ؛ فلان زن بهترین آن دو زن است . (منتهی ...
-
ابعد
لغتنامه دهخدا
ابعد. [ اَ ع َ ] (ع ن تف ، ص ) دورتر. بعیدتر: ابعد من النجم ؛ اقصی . || خویش دور. || بیگانه . || خائن . خیانت گر. || (اِ) خیر و فایده . ج ، اباعد.
-
صرعة
لغتنامه دهخدا
صرعة. [ ص ِ ع َ ] (ع مص ) نوعی از افتادن . و منه المثل : سوء الاستمساک خیر من حسن الصرعة و یروی بالفتح بمعنی المرة.
-
خباءة
لغتنامه دهخدا
خباءة. [ خ ُ ءَ ] (ع اِ) دختر . بنت و منه : «خباءة خیر من یفعة سوء»؛ یعنی دختر ملازم خانه به از غلام بدکار است . (از متن اللغة).