کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الساس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الساس
لغتنامه دهخدا
الساس . [ اَ ] (اِخ ) رجوع به اَلزاس و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 ص 242 شود.
-
الساس
لغتنامه دهخدا
الساس . [ اِ ] (ع مص ) گیاه برآوردن زمین و نو رستن گیاه . (منتهی الارب ). نخستین گیاه رویانیدن زمین . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
الثاث
لغتنامه دهخدا
الثاث . [ اِ ] (ع مص ) مقیم شدن . (تاج المصادر بیهقی ). مقیم بودن بجائی . جای گرفتن . || ستیهیدن . (منتهی الارب ): یقال الث علیه ؛ ای الح . || دائم شدن باران . (تاج المصادر بیهقی ). مقیم شدن باران . (مصادر زوزنی ). پیوسته باریدن . (منتهی الارب ).
-
الصاص
لغتنامه دهخدا
الصاص . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَص ، لُص ، لِص . دزدان . (اقرب الموارد). رجوع به لص شود.
-
جستوجو در متن
-
الزاس
لغتنامه دهخدا
الزاس . [ اَ ] (اِخ ) یا الساس ، تلفظ عربی آن ، یاآلزاس . ایالتی است در شرق فرانسه در مرز آلمان مقابل رودخانه ٔ رن و مرکز آن استراسبورگ است . رجوع به الاعلام المنجد و ضمیمه ٔ معجم البلدان و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 ص 242 و فرهنگ ناظم الاطباء...
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِ) نام کرمی است از مقوله ٔ کیک و شپش فاما از آنها بزرگتر باشد، و خون مردم بخورد و چون آن را بگیرند دست را بدبوی سازد. (جهانگیری ) (برهان ). کرم بدبو که در چهار پای باشد. (غیاث ). بزبان دارالمرز و گیلان کرمک خرد که خون مکد. (رشیدی ). بزبان دری...