کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
السا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
السا
لغتنامه دهخدا
السا. [ .اَ ] (اِ) تخمی است که به روی نان پاشند و آنرا نان خواه نامند. (هفت قلزم ) (از برهان قاطع) (آنندراج ). ساسم . (از برهان قاطع).
-
واژههای همآوا
-
الثع
لغتنامه دهخدا
الثع. [ اَ ث َ ] (ع ص ) آنکه زبانش مائل به «ثا» و «ع » باشد. من یرجع لسانه الی الثا، والعین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آنکه «س » را «ث »و «ر» را «ل » یا «غ » تلفظ کند. (از مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
ثابت
لغتنامه دهخدا
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ثاوان نجم الدین ابوالبقاء التفلیسی الصوفی . صاحب فوات الوفیات قطعه ٔذیل را ازو آورده است :اغتنم یومک هذا انما یومک ضیف وانتهب فرصة عمر حاضر فالوقت سیف لا تضیع هذه الانَ فاس فالتضییع حیف عد عن سوف أو الساعة أو أین و کیف .
-
ابوهفان
لغتنامه دهخدا
ابوهفان . [ اَ هََ ف ْ فا ] (اِخ ) المهزمی . عبداﷲبن احمدبن حرب بن خالد. او از شعرای مخضرمی الدولتین و لغوی است . و علم لغت از اصمعی فراگرفت و یموت بن المزرع از او روایت کند. او مردی بی پروا و تنک مایه و تنگدست و باده پرست بود. او راست : کتاب اخبارال...