کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الرأي المكشوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واشل الرأی
لغتنامه دهخدا
واشل الرأی . [ ش ِ لُرْ رَءْی ْ ] (ع ص مرکب ) ضعیف رأی . سست رأی . (از اقرب الموارد).
-
ربیعة الرأی
لغتنامه دهخدا
ربیعة الرأی . [ رَ ع َ تُرْ رَءْی ْ ] (اِخ ) ربیعةبن فروخ تمیمی (از طریق ولاء نه تمیمی اصلی ) مدنی ، مکنی به ابوعثمان . امام فقیه و مجتهد و از مذهب رأی آگاه بود از اینروی به ربیعةالرأی ملقب گردید. از ارباب سخاوت و کرم بود و وقتی که سفاح بمدینه آمد...
-
اصیل الرأی
لغتنامه دهخدا
اصیل الرأی . [ اَ لُرْ رَءْی ْ ] (ع ص مرکب ) مرد نیکورأی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). استواررأی . (از تاج العروس ). و رجوع به اصیل شود.