کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الخ
لغتنامه دهخدا
الخ . [ اِ ل َ ] (علامت اختصاری ) تا آخر. الی آخر. رمزی است از الی آخر. مختصر الی آخره . غیره و غیرذلک . (آنندراج ). دزی گوید: در خواندن آنرا الی آخره میخوانند ولی در تداول عامه اَلِّخ گویند.
-
جستوجو در متن
-
البیت
لغتنامه دهخدا
البیت . [ اَ ب َ ] (ع علامت اختصاری ) رمز است الی آخر البیت را چنانکه الخ ، الی آخر و الاَّیه ، الی آخر الاَّیه را.
-
حوث بوث
لغتنامه دهخدا
حوث بوث . [ ح َ ث َ ب َ ث َ ] (ع ص مرکب ، از اتباع ) حَیث َبَیث َ. حَیث ِبَیث ِ. حاث ِباث ِ. حَوثاًبَوثاً. پریشان و متفرق . گویند: ترکهم حوث الخ ؛ پریشان و متفرق کرد ایشان را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
غرس الدین
لغتنامه دهخدا
غرس الدین . [ غ َ سُدْ دی ] (اِخ ) شیخ غرس الدین ابراهیم بن شهاب الدین بن الشیخ احمد النقیب . او راست : رساله ٔ الربع المجیب که مشتمل بر مقدمه و بیست باب که آغاز آن الحمدﷲ رب العالمین الخ است . (کشف الظنون چ استامبول 1941م . ج 1 ستون 867).
-
غضنفر
لغتنامه دهخدا
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) ابن جعفر حسینی . او قصیده ٔ برده ٔ میمیه ٔ بوصیری (متوفی به سال 694 هَ . ق .) را به فارسی شرح کرده است ، و این شرح به سال 920 انجام یافته است . آغاز آن چنین است : «موزون ترین کلامی که ارکان بیت المعمور الخ ». رجوع به کشف...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن اللیث . اصطخری در کتاب المسالک و الممالک گوید: پسران لیث چهار برادر بودند یعقوب و عمروو طاهر و علی ، و طاهر در جنگی که بر دربست کردند کشته شد... الخ (چ لیدن ص 245) (تاریخ سیستان حاشیه ٔ ص 194). نیز رجوع به تاریخ سیستان ص 198 ...
-
شاهک
لغتنامه دهخدا
شاهک . [ هََ ] (اِخ )ابن محمد الکرابیسی از خاندان بزازان یا برازیان بیهق بوده است . مؤلف تاریخ بیهق نویسد: ایشان (بزازان ) از اوساط مشایخ و تجار بوده اند و خاندانی قدیم و ثروتی و استظهاری داشته اند و اصل ایشان از خواجه عبداﷲ... محمدالکرابیسی و او را...
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حبیب . حاکم از طریق عمروبن زیاد از غالب از پدرش از جدش روایت کرده که پیغمبر به حسان ثابت دستور داد تا برای ابوبکر شعر بسراید، الخ . حاکم گوید:نام جد غالب که از او روایت کرده حبیب بن حبیب میباشد. عقیلی گوید: اسناد غالب مجهول ...
-
ثعلبة
لغتنامه دهخدا
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سعید. و ثعلبةبن سلام دو تن صحابی باشند و این دو پیش از اسلام دین جهودان داشتند و آیت «لیسوا سوآء من اهل الکتاب امةً قاَّئمة (قرآن 113/3) الخ .» درباره ٔ آن دو و اسیدبن سعید و عبداﷲبن سلام نازل شده است و ثعلبةبن سعید ...
-
یا
لغتنامه دهخدا
یا. (اِ) به معنی یاد آوردن بود. (اوبهی ). در برخی مآخذ «یا» را مخفف «یاد» آورده اند و ظاهراً نظر به فرهنگ اسدی و شاهد آن از رودکی داشته اند که گفته است :یا، یاد بود. رودکی گوید : یا آری و دانی که توئی زیرک و نادان [ کذا ]ور یاد نداری تو سکالش کن و یا...
-
جعفر
لغتنامه دهخدا
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن قریعبن عوف از تمیم ، از عدنان جد یکی از خاندانهای عرب جاهلی بود و به وی لقب أنف الناقه داده بودند و فرزندانش بدین نام شهره بودند و از این نام کراهت داشتند تا آنکه حطیئة گفت : قوم هم الانف و الاذناب غیرهم ... الخ .پس لقب ...
-
شهروی
لغتنامه دهخدا
شهروی . [ ] (اِ) ظاهراً نام جانوری است و ابوالفتوح رازی این کلمه را در عبارت ذیل (چ 1 ج 2 ص 223) آورده است اما معنی آن معلوم نشد: «و هرکه روباهی بکشد یا خرگوشی یا آهویی صید کند و بکشد بر او گوسفندی باشد و هرکه شهروی بکشد بر او بره ای باشد از شیر بازس...
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ کارْ رِ ] (اِخ ) نام سردار قشون مهرداد شاهزاده ٔ اشکانی که با اشک بیستم (گودرز) جنگید و لشکر طرف مقابل را شکست داده بیش ازآنچه مقتضی بود آن را تعقیب کرده دور رفت و وقتی که برمیگشت راه او را قوای تازه نفسی قطع کرد و خود او اسیر گردید یا کشته ...
-
مردف
لغتنامه دهخدا
مردف . [ م ُ رَدْ دَ ] (ع ص ) ردیف آورده شده .- شعر مردف ؛ شعری که دارای ردیف باشد و ردیف یک یا چند کلمه است که پس از قافیه در آخر هر بیت تکرار شود، مانند کلمه ٔ «می بینم » درآخر مصراعهای اول و مصراعهای زوج این غزل حافظ:در خرابات مغان نور خدا می بین...