کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الحق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الحق
لغتنامه دهخدا
الحق . [ اَ ح َق ق ] (ع ق ) ترکیبی از حرف تعریف عربی + حَق ّ بمعنی براستی . راستی . بدرستی . بسزا. بیشک . بی شبهه . انصافاً. یقیناً. واقعاً. حقیقةً. فی الحقیقة. حقاً : الحق که سزاوار تو بوده ست ریاست و ایزد برسانیده سزا را بسزاوار. منوچهری .الحق روزی...
-
واژههای مشابه
-
حصحص الحق
لغتنامه دهخدا
حصحص الحق . [ ح َ ح َ صَل ْ ح َق ق ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مأخوذ از قرآن ، سوره ٔ یوسف ، آیه ٔ 51، به معنی حق ظاهر گردید.
-
طالب الحق
لغتنامه دهخدا
طالب الحق . [ ل ِ بُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) عبداﷲبن یحیی الحضرمی ملقب به طالب الحق . یکی از ائمه ٔ فرقه ٔ اباضیه از مردم یمن است که از فرمانبری مروان بن محمد سرپیچی کرد و مردم با او بیعت خلافت بستند و کار او بالا گرفت ، و ابوحمزه از وی پیروی کرد. آنگاه م...
-
فضل الحق
لغتنامه دهخدا
فضل الحق . [ ف َ لُل ْ ح َق ق ] (اِخ )فضل الحق مولوی حیدرآبادی . از رجال نهضت سیاسی هند بود که در برابر حکومت انگلیسی حیدرآباد مقاومت کرد وبسال 1858 م . در زندان درگذشت . او راست : کتاب الهدیة السعیدیة فی الحکمة الطبیعیة. (از الاعلام زرکلی ).
-
لسان الحق
لغتنامه دهخدا
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) عمر. رجوع به عمربن سهلان الساوی شود. (تتمه ٔ صوان الحکمة ص 127 ح ).
-
لسان الحق
لغتنامه دهخدا
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْ ح َق ق ](اِخ ) عمر. رجوع به عمر خیام و رجوع به خیام شود.
-
لسان الحق
لغتنامه دهخدا
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْح َق ق ] (ع اِ مرکب ) هو الانسان الکامل المتحقق بمظهریة الاسم المتکلم . (تعریفات ). لسان حق . انسان کامل .
-
بیان الحق
لغتنامه دهخدا
بیان الحق . [ ب َ نُل ْ ح َ ](اِخ ) محمودبن احمد نیشابوری . تصانیف او در انواع علوم در اطراف جهان مشهور است ، و جمله مقبول و چون بسمع او رسید که در بلاد مغرب تفسیری ساخته اند پنجاه مجلد او در معنی یک آیت که آفریدگار میفرماید «و فی انفسکم اء فلاتبصرون...
-
الحق و الانصاف
لغتنامه دهخدا
الحق و الانصاف . [ اَ ح َق ْ ق ُ وَل ْ اِ ] (ع اِ مرکب ) حق و داد. حقیقت و عدالت . || (ق مرکب ) در تداول عامه ، براستی و از روی انصاف . راستی . واقعاً. انصافاً. حقاً. بیشک . بی شبهه .
-
الداعی الی الحق
لغتنامه دهخدا
الداعی الی الحق . [ اَدْ دا اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رجوع به داعی الی الحق و تاریخ گزیده چ انگلستان (فهرست ) و حبیب السیر چ خیام (فهرست ) شود.
-
داعی الی الحق
لغتنامه دهخدا
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رجوع شود به حسن بن زیدبن احمدبن الباقر. (تاریخ گزیده ).
-
داعی الی الحق
لغتنامه دهخدا
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رضابن هادی . کیا بزرگ . وی شاه غازی رستم را با پنجهزار دیلم به سال 521 هَ . ق . هنگامیکه سلطان مسعود سلجوقی نواده ٔ سنجر به مازندران تاخته کمک کرده است . این کیابزرگ را اسپهبد اردشیر (568-602) حکومت ناحیه ٔ ...
-
داعی الی الحق
لغتنامه دهخدا
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) لقب ابوعبداﷲ محمد زیدبن [ اسماعیل بن حسن بن زیدبن ] محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن بن علی (ع ). ملک دیلم (271 - 288 هَ . ق .) برادر حسن بن زید. رجوع به داعی ، ابوعبداﷲ محمدبن زید شود. (از الفهرست ابن الن...