کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الحجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الحجة
لغتنامه دهخدا
الحجة. [ اَ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) کلمه ایست بجای اناحاقن (حاقن ، آنکه بول خود را حبس کرده باشد)، که شاگردان در مقام کسب اجازه به استاد معلم میگفتند. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
ذوات الحجة
لغتنامه دهخدا
ذوات الحجة. [ ذَ تُل ْ ح َج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ذوالحجة، ماه مشهور.
-
ذی الحجة
لغتنامه دهخدا
ذی الحجة. [ذِل ْ ح ِج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذوالحجة شود.
-
واژههای همآوا
-
علهجة
لغتنامه دهخدا
علهجة. [ ع َ هََ ج َ ] (ع مص ) به آتش پوست نرم کردن جهت خاییدن و به حلق فروبردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نرم کردن پوست بر آتش برای جویدن و بلعیدن ، و این از خوراکها بود بهنگام قحطسالی و گرسنگی . (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
ادریس
لغتنامه دهخدا
ادریس . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ترکمانی حنفی . او راست : الحجة والبرهان علی فتیان هذاالزمان ، در حرمت سماع .
-
صفرشاه حنفی
لغتنامه دهخدا
صفرشاه حنفی . [ ص َ ف َ ه ِ ح َ ن َ ](اِخ ) (مولی ...) او راست : تفسیر سوره ٔ تکاثر که در ذی الحجه ٔ سال 919 از آن فراغت یافت . (کشف الظنون ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی منجم مکنی به ابوعیسی . او راست : البیان عن تاریخ سنی زمان العالم علی سبیل الحجة و البرهان .
-
حسن خان
لغتنامه دهخدا
حسن خان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) حاکم کاشان بود. و ملاجعفر نراقی کتاب الحجة البالغة در 1274 هَ . ق . بنام او ساخت . (ذریعه 6 ص 258).
-
یلواجی
لغتنامه دهخدا
یلواجی . [ ی َ ل َ جی ی ] (اِخ ) حاج ابراهیم بن محمد. او راست : الحجة الکبری من الفضائل الفخری فی حق نبینا محمد البشری . (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1952).
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ءُ د د ] (اِخ ) محمدبن عبدالواحدبن احمدبن عبدالرحمن بن اسماعیل الحافظ الحجة الامام ضیاءالدین ابوعبداﷲ السعدی الدمشقی الصالحی . رجوع به محمدبن عبدالواحد... شود.
-
باحمشی
لغتنامه دهخدا
باحمشی . [ ح َ ] (اِخ ) احمدبن علی ضریر مقری . وی از ابومحمد عبداﷲبن هزارمرد صریفینی سماع دارد و از او حدیث کرده و در20 ذی الحجه ٔ 525 هَ . ق . درگذشت . (معجم البلدان ).
-
الحاج
لغتنامه دهخدا
الحاج . [ اِ] (ع مص ) مضطر و ناچار کردن . واداشتن . مجبور کردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). تلجئه . اِلجاء. مضطرکردن کسی را بسوی دیگری . (اقرب الموارد). الحجه الیه الحاجاً؛ مضطر کرد او را بسوی وی . (منتهی الارب ).