کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الجاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الجاره
لغتنامه دهخدا
الجاره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ) گونه ایست از شونگ (درخت جنگلی ) که آنرا در ارسباران بنام مذکور(الجاره )، در خلخال ، دُقﱡزدانَه یا دُقﱡزدون و در گیلان : پلاخور نامند. رجوع به درختان جنگلی ثابتی ص 113 و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 265 و پلاخور و دقزدانه شود.
-
الجاره
لغتنامه دهخدا
الجاره . [ اَ ل َ رَ / رِ ] (اِ) یا خوشِه اَنگور گونه ایست از اَرجَنَک (درخت جنگلی ) که آن را در خلخال به همین نام (الجاره )، در کتول ، خوشه انگور و آش انگور، در «زیارت گرگان »، اَشَنگور در کلارستاق و لاهیجان و دیلمان خَرِزال ، در دیلمان وُشر، در درف...
-
جستوجو در متن
-
جبل الزاویه
لغتنامه دهخدا
جبل الزاویه . [ ج َ ب َ لُزْ زا ی َ ] (اِخ ) نام کوهی بشام نزدیک الجاره و ابامه و معرةالنعمان .
-
دقزدانه
لغتنامه دهخدا
دقزدانه . [ دُ ق ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گونه ای از شونگ و آن درختچه ای است که در جنگلهای مرتفع «نور» و «زیارت » وجود دارد. و در گیلان آنرا پلاخور نامند. دقزدون . الجاره . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به پلاخور شود.
-
اشنگور
لغتنامه دهخدا
اشنگور. [ اَ ش َ ] (اِ) گونه ای از اَرجَنک که آنرا آش انگور، خوشه ٔ انگور، خمیر زال ، وشر، سیاه درخت ، کلی کک ، الجاره ، عوسج ، شجرالدکن ، شوکةالصباغین نیز گویند. نام اشنگور در گرگان متداول است .
-
جارة
لغتنامه دهخدا
جارة. [ جارْ رَ ] (ع ص ، اِ) جردهنده . کسره دهنده . || راه بسوی آب . || شتری که به مهار کشیده شود. فاعلةبمعنی مفعولة مثل راضیة و دافق بمعنی مرضیة و مدفوق . و فی الحدیث : لا صدقةَ فی الابل الجارة و هی رکائب القوم لان الصدقة فی السوائم . (منتهی الارب )...