کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التزام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التزام کردن
لغتنامه دهخدا
التزام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متعهد شدن . بر عهده گرفتن . بر خود لازم دانستن : من که این تاریخ را پیش گرفته ام التزام بکرده ام تا آنچه نویسم یا از معاینه ٔ من است یا از سماع درست از مردی ثقة... (تاریخ بیهقی ). این حق آدمیان (قصاص ) التزا...
-
واژههای مشابه
-
التزام دادن
لغتنامه دهخدا
التزام دادن . [ اِ ت ِ دَ] (مص مرکب ) التزام سپردن . آنکه کسی قراری گذارد که خود را ملزم سازد. خواه با وثیقه و خواه بدون آن .
-
التزام سپردن
لغتنامه دهخدا
التزام سپردن . [ اِ ت ِ س ِ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) آنکه کسی قراری نهد که او را مجبورسازد. و این بیشتر در قراردادهای نوشته بکار رود.
-
التزام نامه
لغتنامه دهخدا
التزام نامه .[ اِ ت ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن کسی چیزی را بر ذمه ٔ خود قبول می کند. (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
واجب ساختن
لغتنامه دهخدا
واجب ساختن . [ ج ِ ت َ ] (مص مرکب ) لازم شمردن . واجب کردن : التزام نمودند ما را آنچه خداوند بر ایشان واجب ساخته از طاعت امام بواسطه ٔ بیعت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312). و رجوع به واجب کردن شود.
-
عدول
لغتنامه دهخدا
عدول .[ ع ُ ] (ع مص ) میل کردن از کسی و برگشتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازگردیدن به سوی کسی . || خمیدن راه و کج گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || رجوع کردن از رای و عقیده . بازگشت : امیرالمؤمنین ال...
-
مؤامرة
لغتنامه دهخدا
مؤامرة. [ م ُ آ م َ رَ ] (ع مص ) مشاورت کردن ، و موامرة در این معنی لغت ردی است . (منتهی الارب ). مشاورت کردن . (آنندراج ). مشورت کردن با کسی در کار خود. (ناظم الاطباء). مشاورة. (دهار). || تبانی و توطئه در امری . || (اصطلاح فقهی ) به امر شخص ثالثی ر...
-
جبران
لغتنامه دهخدا
جبران . [ ج ُ] (ع مص ) مأخوذ از جَبْر عربی است که در فارسی بمعنی استدراک زیان وارده بکار میرود چنانکه گویند؛ برای جبران خسارت وارده باید مثل یا قیمت خسارتی که بر کسی وارد کرده بپردازد. و این کلمه را با مصادر شدن و کردن بکار میبرند چنانکه جبران شدن و...
-
در بر گرفتن
لغتنامه دهخدا
در بر گرفتن . [ دَ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چسبانیدن کسی را بخود رویاروی . (یادداشت مرحوم دهخدا). بغل کردن . التزام . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) : ایدون گمان بری که گرفتستی در بر به مهر خوب یکی دلبر. ناصرخسرو.عزمت بر این جهاد که ...
-
اعنات
لغتنامه دهخدا
اعنات . [ اِ ] (ع مص ) رنجانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در کاری دشوار افکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خود را بکار سخت و دشوار افکندن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). در کاری افکندن که از آن بیرون نتوان آمدن . (تاج المصادر ب...
-
نذر
لغتنامه دهخدا
نذر. [ ن َ ] (ع اِ) آنچه واجب گردانند بر خود یا آنچه واجب کنند به شرط چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نَحْب . (از اقرب الموارد). آنچه کسی بر خود واجب گرداند مثل آنکه بگوید اگر از مرض خودشفا یابم ده تومان در راه خدا میدهم . آورد...
-
خمسه ٔ مفرده
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔمفرده . [ خ َ س َ / س ِ ی ِ م ُ رَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلیات خمس در منطق . (از اساس الاقتباس ص 27). || نزد بلغاء عبارت است از التزام منشی یا شاعر در کلام خود پنج حرف را یعنی «الف » و «واو» و «هاء» و «حاء» و «یاء» یعنی کلمات شعر از...
-
استسعاد
لغتنامه دهخدا
استسعاد. [ اِ ت ِ ](ع مص ) سعادت خواستن . نیکبختی جستن . (غیاث ) (زوزنی ): و التزموا ما اوجبه اﷲ من الطاعة علیهم و اعطوا للصفق ایمانهم بالبیعة اصفاق رضی و انقیاد و تبرک و استسعاد. (از نامه ٔ قائم بامراﷲ بسلطان مسعود، از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301)؛ ترج...