کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التجا جستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التجا جستن
لغتنامه دهخدا
التجا جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) التجا بردن . التجا کردن . التجا ساختن . پناه بردن . پناه آوردن . رجوع به ترکیبات التجا شود.
-
واژههای مشابه
-
التجا آوردن
لغتنامه دهخدا
التجا آوردن . [ اِ ت ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) پناه آوردن . پناه بردن . التجا بردن . التجا کردن : رساند رایت منصور بر فلک حافظکه التجا بجناب شهنشهی آورد.حافظ.
-
التجا بردن
لغتنامه دهخدا
التجا بردن . [ اِ ت ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پناه بردن : لایق قدر پادشاهان نیست بخانه ٔ دهقانی رکیک التجا بردن . (گلستان ). التجا بسایه ٔ دیواری بردم . (گلستان ).بگذر ز دستگیری ما ای سبوی خم ما التجا بپای خم می نبرده ایم . صائب (از آنندراج ).رجوع به الت...
-
التجا ساختن
لغتنامه دهخدا
التجا ساختن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) پناه بردن . پناه آوردن . التجا بردن . التجا کردن : اصفهبد از شهریار بساری رفت و بمنوچهربن شمس المعالی التجاساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 229). او بدین سبب بخراسان آمد و بحضرت سلطان التجا ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ ی...
-
التجا کردن
لغتنامه دهخدا
التجا کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پناه بردن . پناه آوردن : چون گروهی از ایشان بحصار التجا کردند مقدمی از ایشان بر برجی از قلعت بود. (تاریخ بیهقی ). هر که بر درگاه پادشاهان بی جریمه ای جفا دیده باشد... یا دشمن بر او التجا کرده .... (کلیله و دم...
-
جستوجو در متن
-
احتجار
لغتنامه دهخدا
احتجار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) در کنار گرفتن . در کنار نهادن .- احتجارلوح ؛ در کنار گرفتن لوح را. || حجره ساختن . (زوزنی ). || برگزیدن زمینی را برای خود و منار بر آن نصب کردن تا دیگری در آن تصرف نکند. (منتهی الارب ). || خاص خویش کردن : کان للنبی صلی اﷲع...
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (اِخ ) نظام الدین اصیل یا اصیل الدین . مقتدا و شیخ الاسلام عراق بود و هنگامی که شاه سلطان اصفهان را محاصره کرد و لشکر وی در شهر ریختند و دروازه ها فروگرفتند، شیخ ابواسحاق از اضطرار به خانه ٔ اصیل التجا برد و در آنجا مختفی گشت . رجوع به ...
-
دامن
لغتنامه دهخدا
دامن . [ م َ ] (اِ) دامان . ذیل . (دهار). آن قسمت از قبا و ارخالق و سرداری و جز آن که از کمر بزیر آویزد. از کمر به پایین هر جامه . قسمت پایین قبا و غیره از سوی پیش . قسمت سفلای قبا و غیره از قدام . قسمت پایین جامه . رفل . (منتهی الارب ). قسمت پیش از ...
-
ساختن
لغتنامه دهخدا
ساختن . [ ت َ ] (مص ) بناء. بناکردن . عمارت . عمارت کردن .برآوردن . پی افکندن . بن افکندن . بنیان : دور ماند از سرای خویش و تبارنسری ساخت بر سر کهسار. رودکی .ساختن سیاوش گنگ دژ را. (ازعناوین شاهنامه ).به ایران پدر را بینداختی بتوران همی شارسان ساختی ...
-
بردن
لغتنامه دهخدا
بردن . [ ب ُ دَ ] (مص ) کشیدن . حمل کردن . برداشتن . با خود برداشتن . نقل کردن . منتقل کردن . (یادداشت مؤلف ). اذهاب .(تاج المصادر بیهقی ). مقابل آوردن . نقل کردن خواه برای خود یا دیگری و خواه با خود یا همراه و مصحوب دیگری و خواه بر پشت و خواه بر چی...
-
طغرل
لغتنامه دهخدا
طغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن ارسلان ، السلطان الاعظم رکن الدنیا و الدین معز الاسلام و المسلمین ، ابوطالب طغرل بن ارسلان قسیم امیرالمؤمنین (طغرل ثالث ) (573 تا 590 هَ . ق .).کمال دولت و کامیاری و وفور حشمت و بختیاری سلطان ماضی طغرل سلجوقی از آن ز...