کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التتمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عین الملک
لغتنامه دهخدا
عین الملک . [ ع َ نُل ْ م ُ ] (اِخ ) حسین بن شرف الملک رضی الدین ابی بکر اشعری ، ملقب به عین الملک و فخرالدین ، از اولاد ابوموسی اشعری . وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجة (602 - 625 هَ . ق .) بود و بسال 625 که ناصرالدین قباجه با شمس الدین التتمش (607-633...
-
شمس الدین
لغتنامه دهخدا
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) التتمش . از سلاطین مملوک (غوریان ) دهلی (هند) (جلوس 607- 633 هَ . ق .). وی بزرگترین فرد سلاطین مملوک دهلی است و حکمران سند، یعنی ناصرالدین قباجه را مغلوب ساخت و حاکم بنگاله را به شناختن سیادت سلاطین دهلی واداشت و در...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) بلبن یا بلبان . ملقب به الغخان یکی از سلاطین دهلی بود. وی در آغاز از مردان سلطان التتمش بود و پس از آن داماد او گردید. در هنگام حکومت ناصرالدین محمود پسر سلطان التتمش وزارت او را بر عهده داشت ، و پس از مرگ ناصرالدین ، ...
-
ناصرالدین
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) محمودبن شمس الدین التتمش . وی به سال 644 بجای سلطان علأالدین مسعود به تخت نشست و 21 سال در دهلی حکومت کرد و در سال 665 زندانی شد و درگذشت و غیاث الدین بلبان جانشین او شد. (از قاموس الاعلام ج 6). و نیز رجو...
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (اِخ ) امیر سیف الدین محمود شمسی . پدر امیرخسرو دهلوی مشهورترین شاعر فارسی زبان هندوستان . لاچین از ترکان ختائی ترکستان بود و در استیلای مغول از بلخ به هند رفت و در خدمت شمس الدین التتمش درآمد و به امیر سیف الدین محمود شمسی مشهور گردید. و به ...
-
باجه
لغتنامه دهخدا
باجه . [ ] (اِخ ) موضعی بهندوستان : چون آفتاب اقبال ملک ناصرالدین بسرحد زوال رسید، سلطان شمس الدین ایلتمش (التتمش ) فی سنةاربع و عشرین و ستمائه (624 هَ . ق .) لشکر بباجه کشید و ناصرالدین فرار بر قرار اختیار کرده بقلعه ٔ کجوگریخت . (حبیب السیر چ قدیم ...
-
منهاج الدین عثمان
لغتنامه دهخدا
منهاج الدین عثمان . [ م ِ جُدْ دی ع ُ ] (اِخ ) ابن سراج الدین جوزجانی ، مؤلف تاریخ طبقات ناصری که به منهاج السراج شهرت یافته است . در سال 589 هَ . ق . متولد و در خدمت ملوک غور و غرشستان میزیسته است . وی مردی فاضل و دانا و در علوم دین و حدیث و ادب ما...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شرف الملک ابوبکر الاشعری (از اولاد ابوموسی اشعری معروف ، یکی از حکمین صفّین ) ملقب به بهاء الملک . این تاج الدین برادر عین الملک فخرالدین حسین وزیر ناصرالدین قباجه بود و خود نیز وزارت ناصرالدین قباجه را عهده دار ...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ضیاءالملک . از وزرای سلطان ناصرالدین بن محمودبن سلطان شمس الدین التتمش ... در همان اوقات صدرالملک از وزارت معزول شده تاج الدین ضیاء الملک بر مسند صاحبدیوانی نشست و در آخر سنه ٔ مذکوره خبر بدهلی رسید که طایفه ای از سپاه ...
-
شاه ترکان
لغتنامه دهخدا
شاه ترکان . [ ت ُ ] (اِخ ) نام زوجه ٔ سلطان شمس الدین التتمش و مادر سلطان رکن الدین فیروز شاه . چون فیروز شاه بعد از مرگ پدر در سال 633 هَ . ق . بسلطنت رسید مادر او شاه ترکان زمام مملکت را به دست گرفت و دست به انتقامجویی از مخالفان زد و پسر صلبی خود ...
-
مبارکشاه
لغتنامه دهخدا
مبارکشاه . [م ُ رَ ] (اِخ ) محمدبن منصوربن سعیدبن ابوالفرج ، ملقب به مبارکشاه مشهور به فخر مدبر. از نویسندگان معروف اوایل قرن هفتم هَ . ق . است . نیای او ابوالفرج خازن بنابر آنچه مبارکشاه خود گفته در خدمت سلطان ابراهیم بن مسعود غزنوی (451 - 492 هَ . ...
-
روحانی بخارایی
لغتنامه دهخدا
روحانی بخارایی . [ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) امیر روحانی ، از افاضل روزگار و شاعر قرن هفتم بود. درمنتخب التواریخ تألیف عبدالقادربن ملوکشاه بداونی (ج 1 ص 65) درباره ٔ شمس الدین التتمش ، حوادث سال 624 هَ. ق . چنین آمده است : هم در این سال امیر روحانی ... در حا...
-
ناصرالدین قباجه
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین قباجه . [ ص ِ رُدْ دی ق َ ج َ ] (اِخ ) یکی از ممالیک اربعه ٔ معزالدین محمدبن سام غوری است . وی از سال تا 624 هَ . ق . برولایات سند و ملتان و اوج حکومت کرد و به سال 625 درجنگ با سلطان شمس الدین التتمش شکست خورد و خود را به رود سند افکند و غر...
-
حسام الدین
لغتنامه دهخدا
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) عوض خلجی . از ملوک خلج بنگاله ملقب به غیاث الدین غوری است . گویند: حسام الدین عوض در سلک خلجان گرمسیر غور انتظام داشت و بغایت نیکوسیرت و پسندیده اخلاق بود و در اوائل حال روزی فی الجمله متاعی بر درازگوشی از موضعی به...
-
غوریان
لغتنامه دهخدا
غوریان . (اِخ ) سلسله ای از امرا هستند که از قدیم در نواحی صعب غور واقع در کوهستانهای مابین هرات و غزنه امارت داشتند و به ملوک شنسبانیه یا آل شنسب مشهور بوده اند، و به دو شعبه ٔ اصلی منقسم میشدند: یکی از آن دو در غور سلطنت میکردند و پایتخت آنان فیروز...