کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الا و بلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الا و بلا
لغتنامه دهخدا
الا و بلا. [ اِل ْ لا وُ بِل ْ لا] (ق مرکب ) در تداول عامه بلاتخلف . حتماً. مسلماً: الا و بلا باید این کار بشود. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
واژههای مشابه
-
الا الذین
لغتنامه دهخدا
الا الذین . [ اِل ْ لَل ْ ل َ ] (اِخ ) در بیت زیر رمز است از آیه ٔ : الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات (قرآن 227/26) که در آن شاعران نیکوکار از عموم مذمت سه آیه ٔ قبل از آن ، والشعراء یتبعهم الغاوون (قرآن 224/26) استثنا شده اند : مرا بمنزل الا الذین فر...
-
الا کلنگ
لغتنامه دهخدا
الا کلنگ . [ اَل ْ لا ک ُ ل َ ] (اِ) به ترکی ذراریح است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ذروح شود.
-
جستوجو در متن
-
دفع
لغتنامه دهخدا
دفع. [ دَ ] (ع مص ) دادن کسی را چیزی . (از منتهی الارب ). تأدیه کردن . (از اقرب الموارد). || راندن کسی را. (از منتهی الارب ). || سپوختن . (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).داخل کردن چیزی را در چیزی . (از اقرب الموارد). || د...
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب َ ] (از ع ، اِ) بلاء. آزمایش . (ناظم الاطباء). آزمایش . آزمون . امتحان . (فرهنگ فارسی معین ). بَلوی . بَلیّة. مِحنة : اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگواری و سالاری . رودکی .و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج . (ناظم الاطبا...
-
بقع
لغتنامه دهخدا
بقع. [ ب َ ] (ع مص ) رفتن ، یقال : ما ادری این بقع هو. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بجایی رفتن . (آنندراج ). و لایستعمل الا فی الجحد. (اقرب الموارد). || رسیدن کسی را سختی و بلا. (آنندراج ). رسیدن کسان را سختی و بلا: بقعتهم باقعة. (از منتهی الارب...
-
بلاء
لغتنامه دهخدا
بلاء. [ ب َ ] (ع اِ) بلا. آزمایش ، به نعمت باشد یا به محنت و سختی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آزمایش . (مهذب الاسماء). آزمایش به نعمت و به شدت . (دهار). و از آن جمله است «أعوذ باﷲ من جهد البلاء الا بلاء فیه علاء عند اﷲ». (از اقرب الموارد). ا...
-
طیارات
لغتنامه دهخدا
طیارات . [ طَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ طَیّاره . رجوع به طَیّارة شود. درآمد دیوانی حاصل از جریمه ٔ مختلس یا مال بلا و ارث یا مال گمشده و یا مال غائب مفقودالاثر بلاوارث : و طیارات دیوان و توفیرات خزانه الا برخصتی شرعی از وجهی مرضی بخودراه نمیدهد. (المعجم چ ...
-
جانی
لغتنامه دهخدا
جانی . (ع ص ) چیننده ٔ میوه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (المنجد). ج جُناة و جُنّاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). چیننده . چنانکه میوه از درخت .بازکننده . (یادداشت مؤلف ). || گردآورنده : جنی الذهب ؛ جمعه من معدنه . (المنجد). || گن...
-
استطاعة
لغتنامه دهخدا
استطاعة. [ اِ ت ِ ع َ ] (ع مص ) استطاعت . توانستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). قدرت . (غیاث ). وسع. وسعت . سِعه . تمکن . امکان . مکانت . قوة. اقتدار. مقدرت . توان . توانائی . طاقت : بیش از اندازه ٔ قدرت و استطاعت خدمت میکردند. (ترجمه ٔ تاری...
-
حطة
لغتنامه دهخدا
حطة. [ ح ِطْ طَ ] (ع اِ) درخواست کمی چیزی . (منتهی الارب ). کلمه ای که بگفتن آن گناه از گوینده بردارند. کلمه ای که بگفتن آن گناه از بنده فرونهند. (مهذب الاسماء). و معنی آن حط عنا ذنوبنا یا اوزارنا باشد. (منتهی الارب ). || بعضی گفته اند، حطه کلمه ٔ شه...
-
هود
لغتنامه دهخدا
هود. (اِخ ) هودبن شالخ بن ارفحشدبن سام بن نوح . این نسبی است که مؤلف حبیب السیر برای او ذکر کرده و نام پدرش را مؤلف منتهی الارب عابر نوشته است . اصطخری نوشته است که قبر این پیامبر در حضرموت است . (یادداشت مؤلف از مسالک اصطخری ). پیامبری است که مطا...
-
تحریض
لغتنامه دهخدا
تحریض . [ ت َ ] (ع مص ) براوژولیدن . (زوزنی ). برانگیختن . (دهار). برانگیختن بر کاری . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کسی را بر جنگ برانگیختن . (غیاث اللغات ). برآغالانیدن و گرم گردانیدن کسی را بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطبا...