کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الاهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الاهة
لغتنامه دهخدا
الاهة. [ اِ هََ ] (ع اِ) اِلهة. ماه نو. (منتهی الارب ). || آفتاب . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء) (اقرب الموارد). || مار. || بتان . || مؤنث اِله . رَبّةالنوع (این کلمه را با آلهه که جمع اِله است نباید اشتباه کرد). (از فرهنگ فارسی معین...
-
الاهة
لغتنامه دهخدا
الاهة. [ اُ هََ ] (اِخ ) موضعی است و صریم بن معشربن ذهل بن تیم بدانجا درگذشت . رجوع به معجم البلدان ذیل الالاهة شود.
-
ابن الاهه
لغتنامه دهخدا
ابن الاهه . [ اِ ن ُ اِ هََ ] (ع اِ مرکب ) روشنائی آفتاب . ضحی الشمس . (تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
الیهة
لغتنامه دهخدا
الیهة. [ اَ هََ ] (اِخ ) خورشید. اِلاهَة نیز بهمین معنی است . (از اقرب الموارد).
-
الهة
لغتنامه دهخدا
الهة. [ اِ لا هََ ] (ع مص ) الاهة. پرستش کردن . (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (از اقرب الموارد). پرستیدن . پرستش . (منتهی الارب ). || (اِمص ) معبودیت . (منتهی الارب ). اُلاهَة. اِل̍هیَّة. الوهة. الوهیة. (اقرب الموارد). معبود شدن . || (اِ) مار. (منتهی ال...
-
دیونه
لغتنامه دهخدا
دیونه . [ ی ُ ن ِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان الاهه ٔ زمین و برطبق بعضی روایات دختر اوکئانوس و تتوس است و بروایت دیگر از ماده تیتانها است و از اورانوس و گایا زاده شده است و نخستین همسر زئوس بود. (دائرة المعارف فارسی ).
-
الوهة
لغتنامه دهخدا
الوهة. [ اُ هََ ] (ع مص ) پرستش و معبودیت . (منتهی الارب ). معبود بودن . خدا بودن . خدایی . اُلاهَة و اِلهیَّة و الوهة و الوهیة و اُلهانیَّه بیک معنی است .(از اقرب الموارد). رجوع به الوهیت و الوهیة شود.
-
دیانا
لغتنامه دهخدا
دیانا.(اِخ ) دیان . در دین رومی الاهه ٔ ماه و جنگلها و حیوانات و زنان است بهنگام وضع حمل . دیانا مطابق اساطیر یونانی آرتمیس بود و در معبدش در رم بعنوان الاهه ٔ باکره مورد احترام بود وی که دختر «ژوپیتر» و «لاتون » بود بدستور پدر نمی بایست ازدواج کند و...
-
ضریم
لغتنامه دهخدا
ضریم . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن معشربن ذهل بن تیم بن عمروبن مالک بن حبیب بن عمربن غنم بن تغلب ، ملقب به افنون ، از بنی تغلب است . صاحب عقد الفرید ذیل عنوان : «من رثی نفسه و قبره و وصف ما یکتب علی القبر» درباره ٔ وی آرد: او کاهنی را در جاهلیت دیدار کرد، ...
-
نارسیس
لغتنامه دهخدا
نارسیس . (اِخ ) شخصیت افسانه ای است مربوط به میتولوژی یونان که به جهت زیبائی خیره کننده اش شهرت دارد.نام اصلی نارسیس بئوتیون تسپی است و آورده اند که پدرش رودخانه ٔ سفیز و مادرش یک پری به نام لیریوپ بوده است . نارسیس با زیبائی بی نظیر خود دل از همه می...
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب ِ ] (اِخ ) (خدای زمین ) یکی از سه رب النوع بزرگ که مورد عبادت تمام سومریها بود، و دو رب النوع دیگر یکی آنو (آقای آسمان ) و دیگری اآ (صاحب دره ٔ عمیق ) است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 114). لفظ بل به معنی صاحب و خداوند، صورت اکّدی بَعل سام...
-
جاریة
لغتنامه دهخدا
جاریة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث جاری . روان . رایجه . ساریه . نابعه . رونده . گذران . شونده . || کشتی . سفینه . ناو. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || ماری که از نوع افعی باشد. (اقرب الموارد). || نعمت خدا. (منتهی الارب ). || دختر خرد. (منت...
-
گوبل
لغتنامه دهخدا
گوبل . [ ب َ ] (اِخ ) گوبَله . یکی از شهرهای بزرگ و نامور فینیقیه که در شمال واقع بود و یونانیان آن را بوبلس نامیده اند و اکنون شهر کوچکی است به نام جبیل (جبله ). این شهر و بسیاری از شهرهای دیگر هر یک شهریار و پرستشگاه بزرگی داشته ... در اینجاست که ن...
-
شمس
لغتنامه دهخدا
شمس . [ ش َ ] (ع اِ) آفتاب . مؤنث است . ج ، شموس : کأنّهم جعلوا کل ناحیة منها شمسا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آفتاب و آن مؤنث است و مصغرش شُمیسه است . (از اقرب الموارد). ستاره ٔ تابان درخشان روز است . (از تعریفات جرجانی ). آفتاب . ...