کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقوام
لغتنامه دهخدا
اقوام . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قَوْم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) : چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست . سعدی .و رجوع به قوم شود.
-
جستوجو در متن
-
پانتالیان
لغتنامه دهخدا
پانتالیان . (اِخ )نام یکی از اقوام شش گانه ٔ شهری و ده نشین ماد است .
-
اقاویم
لغتنامه دهخدا
اقاویم . [ اَ ](ع اِ) ج ِ اَقوام . جج ِ قوم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به قوم و اقوام شود.
-
کرایت
لغتنامه دهخدا
کرایت . [ ک َ ی ْ ] (اِخ ) کرائیت . طایفه ای از اقوام مغول . رجوع به کرائیت شود.
-
ژلن
لغتنامه دهخدا
ژلن . [ ژِ ل ُ ] (اِخ ) نام مردم سارماتی از اقوام اروپای قدیم . رجوع به سارماتی شود.
-
صهیونیسم
لغتنامه دهخدا
صهیونیسم . [ ص ِ ] (اِ) مسلک گروهی که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند.
-
غجر
لغتنامه دهخدا
غجر. [ غ َ ج َ ] (اِخ ) یکی از اقوام ستمکار عرب که در الحولة و نواحی اردن ساکن اند. (دزی ج 2).
-
جنبان
لغتنامه دهخدا
جنبان . [ جَم ْ ] (اِخ ) یکی از اقوام و طوایف نبطی از فرزندان حام بن نوح . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 266 شود.
-
تانجوت
لغتنامه دهخدا
تانجوت . (اِخ ) قومی از اقوام ترک . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 113 شود.
-
تاپورستان
لغتنامه دهخدا
تاپورستان . [ رِ ] (اِخ ) اسم نخستین مازندران (طبرستان ) در دوره ٔ اقوام تاپور. رجوع به طبرستان شود.
-
راجپوتیه
لغتنامه دهخدا
راجپوتیه . (اِخ ) نام قومی است در هندوستان . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 73، 84 شود. و شاید نام اقوام ساکن راجپوتانا باشد. رجوع به راجپوتانا شود.
-
کاتالنی
لغتنامه دهخدا
کاتالنی . [ ل ُ ] (اِخ ) نام لاتین «شالون - سور -مارن ». مردم آن از اقوام گل (غالیا) بلژیک هستند.
-
عملاق
لغتنامه دهخدا
عملاق .[ ع ِ ] (اِخ ) ابن لاوذ. فرزندان او عمالقه هستند که از اقوام باستانی حجاز باشند. رجوع به عمالقة شود.
-
فرینیان
لغتنامه دهخدا
فرینیان . [ ف َ ] (اِخ ) نام فونیان یا هونهاست که از اقوام آسیایی بوده اند. (از ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2118). رجوع به هون شود.