کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقلام
لغتنامه دهخدا
اقلام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قَلَم . (ناظم الاطباء) : ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام . سعدی .رجوع به قلم شود.
-
واژههای مشابه
-
باب اقلام
لغتنامه دهخدا
باب اقلام . [ ب ُ اَ ] (اِخ ) در هجده میلی بصره ٔ مغربی (بصره ٔ اندلس ) باشد. (الحلل السندسیة ج 1 ص 67). در معجم البلدان یاقوت ذیل کلمه ٔ بصره ٔ مغربی آمده است : این شهر در یک منزلی شهر الاقلام است . رجوع به اقلام شود.
-
واژههای همآوا
-
اغلام
لغتنامه دهخدا
اغلام . [ اِ ] (ع مص ) کار شنیع با مردان و کودکان کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || تیزشهوت گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
قلام
لغتنامه دهخدا
قلام . [ ق ِ ] (ع اِ) اقلام . ج ِ قَلَم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلم شود.
-
بیرون نویس کردن
لغتنامه دهخدا
بیرون نویس کردن . [ رون ْ، ن ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) از کتابی یا حسابی مطالب یا لغات یا ارقامی را برای مقصودی در جای دیگر نوشتن . عده ای از اقلام حسابی را جدا و جمع کردن . اقلام معلومی را از حسابی در جای دیگر نوشتن . (یادداشت مؤلف ). استخراج کردن مطلب ...
-
صورت گرفتن
لغتنامه دهخدا
صورت گرفتن . [ رَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) از اقلام اثاثه واشیاء صورت تهیه کردن . ریز آنرا در ورقه ای نوشتن .- صورت گرفتن کاری یا معامله ای ؛ انجام یافتن آن . خاتمه یافتن . رجوع به صورت برداشتن وصورت کردن شود.
-
مجاجات
لغتنامه دهخدا
مجاجات . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مجاجة، آنچه از دهن بیرون ریزند. آب دهن که بیرون افکنند : چون نفثات سحر کلام و مجاجات اقلام امیرخاقانی . (مرزبان نامه ). و رجوع به مجاج و مجاجة شود.
-
خط بر آب
لغتنامه دهخدا
خط بر آب . [ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) ناپدیدار. تباه . (از حاشیه ٔ دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ) : هست با خط تو خط چینیان چون خط بر آب هست با شمشیر تو اقلام شیران خرگُواز.منوچهری .
-
هفت قلم
لغتنامه دهخدا
هفت قلم . [ هََ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) هفت نوع شیوه ٔ کتابت خط فارسی است که نامهای آنها بدین قرار است : ثلث ، محقق ، توقیع، ریحان ، رقاع ، نسخ ، و تعلیق . (از برهان ). اقلام معروف قدیم شش قلم است که عبارتند از: ثلث ، ریحان ، نسخ ، رقاع ، تعلیق ، و غبار...
-
مراعف
لغتنامه دهخدا
مراعف . [ م َ ع ِ ] (ع اِ) بینی و گرداگرد آن .(منتهی الارب ). انف و حوالی آن . الانف و ما حوله . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || گویند: علی الرغم من مراعفه ؛ یعنی بررغم انف او. (از ناظم الاطباء). || مراعف اقلام ؛ آنچه از نوک قلم فروچکد و کنایه ا...
-
خط آب
لغتنامه دهخدا
خط آب . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج ) : هست با خط تو خط چینیان چون خط آب هست با اقلام تو شمشیر شیران خر گواز. منوچهری (از آنندراج ).چون خط آب را کنند نشان پیل بیرون کشند پیل کشان .امیرخسرو (از آ...
-
ساردین
لغتنامه دهخدا
ساردین . (فرانسوی ، اِ) نوعی ماهی دریائی است از نوع «آلوز» شبیه به شاه ماهی ولی کوچک تر از آن بطول نزدیک به 25 صدم گز. موسم صید آن از خرداد تا آبان است . ساردین گذشته از آنکه بصورت تازه مصرف میشود کنسرو آن آغشته به روغن در قوطیهای سربسته ٔ آهن سفید ن...