کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتضاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتضاء
لغتنامه دهخدا
اقتضاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وام بازخواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وام بازاستدن .(تاج المصادر بیهقی ). || تقاضا کردن . (المصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء). طلب نمودن : همیشه تا بجهان اقتضای طبع آن است که گرم و سرد برآید بخار از آتش و آب . مسعودسعد...
-
واژههای همآوا
-
اغتذاء
لغتنامه دهخدا
اغتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مطاوعه ٔ غذا: اغتذی اغتذاءً؛ مطاوع غذا. (از اقرب الموارد). || پرورش یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اغتزاء
لغتنامه دهخدا
اغتزاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواهش چیزی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جستن و آهنگ نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصد چیزی کردن : اغتزاء اغتزاً؛ قصده . (از اقرب الموارد). || گزیده و خاص گردیدن از میان یاران . (منتهی الارب ) (ناظم الاط...
-
اقتذاء
لغتنامه دهخدا
اقتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نگریستن و چشم پوشیدن مرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بالاقتضاء
لغتنامه دهخدا
بالاقتضاء. [بِل ْ اِ ت ِ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + اقتضاء) بطور لزوم . || بطور اقتضاء. (ناظم الاطباء).
-
عثرت
لغتنامه دهخدا
عثرت . [ ع َ رَ ] (ع اِ) عثرة. خطا. گناه : چنان اقتضاء نمود که رعایت جانب قرابت و مواصلت را به اقالت عثرت عین فرض داند. (جهانگشای جوینی ).
-
محجت
لغتنامه دهخدا
محجت . [ م َ ح َج ْ ج َ ] (ع اِ) محجة. راه راست : سلطان آثار مطاوعت در اقتضاء حجت و اقتفاء محجت موقف امامت ظاهر گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). و رجوع به محجة شود.
-
پی درآمدن
لغتنامه دهخدا
پی درآمدن . [ پ َ / پ ِ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از...)؛ تعقب . (تاج المصادر). ارداف . (از منتهی الارب ). تردیف . (دهار). اقتضاء. (منتهی الارب ). اعقاب . رجوع به پی شود.
-
خورشیدنشان
لغتنامه دهخدا
خورشیدنشان . [ خوَرْ / خُرْ ن ِ ] (ص مرکب ) درخشان . آنچه در روشنی نشان از خورشید دارد. رخشان . تابنده : ضمیر خورشیدنشان چنان اقتضاء فرمود. (حبیب السیر ج 3 ص 179).
-
اولویت
لغتنامه دهخدا
اولویت . [ اَ ل َ وِی ْ ی َ ] (ع مص جعلی ) تفوق و رجحان . (ناظم الاطباء). برتری و رجحان و تفوق و افضلیت و سبقت و تقدم . (ناظم الاطباء).- اولویت ذاتیه ؛ نزد حکماء بدو معنی اطلاق میشود اول اینکه یکی از دو طرف ممکن نسبت به ذات آن سزاوارتر بوده باشد. و ...
-
محرفة
لغتنامه دهخدا
محرفة. [ م ُ ح َرْ رِ ف َ ] (ع ص ) تأنیث مُحَرِّف . رجوع به محرف شود. || (در اصطلاح منطق ) قضیه ٔ محرفة، هر قضیه ٔ شرطی که صیغتش به وضع دال بر مصاحبت یا عناد نبود اما مفهوم قضیه اقتضاء مصاحبتی یا عنادی کند. (اساس الاقتباس ص 126).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن هلال خواصی مقدسی شافعی مکنی به ابومحمود، ملقب به شهاب الدین . او راست :اقتضاء المنهاج فی احادیث المعراج . و مصباح فی الجمع بین الاذکار و السلاح . و ملخص موسوم به عجالة العالم من کتاب المعالم از معالم السن...
-
حمل هو ذوهو
لغتنامه دهخدا
حمل هو ذوهو. [ ح َ ل ِ هَُ وَ هَُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمل مواطات اقتضاء آن کند که موضوع و محمول را اتحاد بود بوجهی ، و مغایرت بوجهی و گاه باشد که گویند ضحک محمول است بر انسان . وبه این نه آن خواهند که آنچه او را انسان گویند هم او را ضحک گوی...