کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتصاد 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اقتصادی
لغتنامه دهخدا
اقتصادی . [ اِ ت ِ] (ص نسبی ) منسوب به اقتصاد. رجوع به اقتصاد شود.
-
شارل ژید
لغتنامه دهخدا
شارل ژید. (اِخ ) عالم علم اقتصاد معاصر فرانسوی است . وی به سال 1847 م . در قصبه ٔ اوزه تولد و به سال 1932 م . وفات یافت . آثار درخشانی در رشته ٔ اقتصاد سیاسی تصنیف و از اصل تعاونی دفاع کرد.
-
صرفه جوئی
لغتنامه دهخدا
صرفه جوئی . [ ص َ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) در خرج اندازه نگاه داشتن . پول را بی جا خرج نکردن . اقتصاد. پس اندازی .
-
فیزیوکراسی
لغتنامه دهخدا
فیزیوکراسی . [ یُک ْ ] (فرانسوی ، اِ) نظریه ای در اقتصاد که پیروان آن به پیروی از دکتر کسنه کشاورزی را تنها منبع ثروت میدانند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
میانه روی
لغتنامه دهخدا
میانه روی . [ ن َ / ن ِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت میانه رو. اعتدال . قصد. اقتصاد. دوری از افراط و تفریط.(یادداشت مؤلف ). اعتدال و اقتصاد و نه تفریط و افراط. میان روی و عدم اسراف . (ناظم الاطباء): اعتزام ، میانه روی گزیدن در تک و رفتار و جز آن . استقصاد...
-
جرجس طراد
لغتنامه دهخدا
جرجس طراد. [ ج ِ ج ِ طَرْ را ] (اِخ ) ابن نقولا «نیکلا» طراد. از علمای جغرافی و اقتصاد است . او راست : الجغرافیة التجاریة. (از معجم المؤلفین ).
-
صرفه جوئی کردن
لغتنامه دهخدا
صرفه جوئی کردن . [ ص َ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرج به اندازه کردن .اقتصاد. رجوع به صرفه جوئی و صرفه نگاه داشتن شود.
-
کلکلان
لغتنامه دهخدا
کلکلان . [ ک ُ ک ُل ْ لا ] (اِ) کسی که صرفه جویی خانه را به وی واگذار کرده باشند. (ناظم الاطباء). کسی که اقتصاد خانه به او واگذار شده باشد. (از اشتینگاس ). || کسی که هر کاری را مرتکب گردد. (ناظم الاطباء). || بزرگ خانه . (ناظم الاطباء).
-
اعتصاب جداجدا
لغتنامه دهخدا
اعتصاب جداجدا. [ اِت ِ ب ِ ج ُ ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که درقسمت های جداجدا و غیرمتصل شروع شده و بعد حفره ها راپر کرده و سراسر یک رشته را بگیرد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
-
اعتصاب سیاسی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب سیاسی . [ اِ ت ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بر اثر اختلاف با روش سیاسی حکومت و کشمکشها و منازعات سیاسی صورت می گیرد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ).
-
اعتصاب شغلی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب شغلی . [ اِ ت ِ ب ِ ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که در یک رشته از مشاغل صورت گیرد. اعتصاب قسمتی . (از اقتصاد اجتماعی تألیف شمس الدین جزایری ص 147). و رجوع به اعتصاب قسمتی شود.
-
مارکس
لغتنامه دهخدا
مارکس . (اِخ ) کارل . فیلسوف و اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم ، سوسیالیسم و کمونیسم (1818-1883 م .) وی فرزند مردی یهودی بود و پس از پایان تحصیل در دانشگاه شهر بُن نخست به روزنامه نگاری پرداخت سپس به مطالعه ٔ فلسفه و اقتصاد سرگرم شد و افکا...
-
اعتصاب متصل
لغتنامه دهخدا
اعتصاب متصل . [ اِ ت ِ ب ِ م ُت ْ ت َ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که ابتدادر قسمتهای جداجدا شروع و بتدریج حفره های وسط پر گردیده و سراسر یک رشته را فرامیگیرد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
-
اعتصاب ملی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب ملی . [ اِ ت ِ ب ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که بوسیله ٔ تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام و ایجاد گردد و عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت ننموده باشد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
-
اعتصاب وحشی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب وحشی . [ اِ ت ِ ب ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که اداره کردن آن از طرف سندیکاهای اعلام کننده به اشکال برخورد. اعتصاب غیرمنظم . (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب و اعتصاب غیرمنظم شود.