کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتد
لغتنامه دهخدا
اقتد. [ اَ ت ُ ] (ع اِ) ج ِ قُتاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قتاد شود.
-
جستوجو در متن
-
قتد
لغتنامه دهخدا
قتد. [ ق َت َ ] (ع اِ) چوب پالان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ، اقتاد. قتود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَقتُد. (اقرب الموارد). || و به قولی جمعی ابزار پالان . (از اقرب الموارد).
-
قتاد
لغتنامه دهخدا
قتاد. [ ق َ ] (ع اِ) درختی است سخت خارناک .ج ، اقتاد. اَقتُد. قتود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).- امثال :من دونه خرطالقتاد . (منتهی الارب ). درخت سختی است که خار آن مانند سوزن و این نوع را اعظم خوانند و در مثل است : من دونه خرطالقتاد؛ یعنی خرط قتاد از...