کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افگنده سم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افگنده سم
لغتنامه دهخدا
افگنده سم . [ اَ گ َ دَ / دِ س ُ ] (ص مرکب ) عاجز و از حرکت بازمانده . (غیاث اللغات ). افکنده سم . رجوع به این کلمه شود.
-
جستوجو در متن
-
واپس مانده
لغتنامه دهخدا
واپس مانده . [ پ َ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) بازمانده . عقب مانده : دلم را منزلی پیش است و واپس ماندگان از پس که راهش سنگلاخ است و سم افگنده است پالانی . خاقانی .ز واپس ماندگان ناید درست این نخستین را نداند جز نخستین . نظامی .به دورافتادگان از خان و مانه...