کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افهار
لغتنامه دهخدا
افهار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِهْر، سنگ که بدان چهارمغز بشکنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به فِهْر شود.
-
افهار
لغتنامه دهخدا
افهار. [ اِ ] (ع مص ) جماع کردن بی انزال و با دیگری انزال کردن . || جماع کردن با دختری و شنوانیدن آواز حرکاتش دختر دیگر را. و این نوع جماع را وَجْس خوانند و در شریعت اسلام منهی عنه است . || به عید حاضر آمدن جهودان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به ...
-
جستوجو در متن
-
فهر
لغتنامه دهخدا
فهر. [ ف َ ] (ع اِ) سنگ زبرین آسیا. مقابل صلایة که سنگ زیرین است . (از یادداشت مؤلف از بحرالجواهر). || سنگی که بدان چهارمغز بشکنند. سنگ صلایه . (فرهنگ فارسی معین ). یا سنگ کف . ج ، افهار. (منتهی الارب ). ج ، افهار، فهور. (اقرب الموارد).