کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افلاء
لغتنامه دهخدا
افلاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِلْو، بمعنی خرکره و اسب کره ٔ یکساله از شیر بازکرده ، فلوة مؤنث آن است . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ فلاة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
افلاء
لغتنامه دهخدا
افلاء. [ اِ ] (ع مص ) از شیر باز کردن . || بدشت شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درآمدن در دشت . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هنگام فطام رسیدن کره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عفلاء
لغتنامه دهخدا
عفلاء.[ ع َ ] (ع ص ) زن و شتر ماده ای که از شرم وی فنج برآید. (از منتهی الارب ). زن مبتلی به عفل و عفلة. رجوع به عفل و عفلة شود. || لب که هنگام خنده برگردد. (از اقرب الموارد). عفلاة. رجوع به عفلاة شود.
-
جستوجو در متن
-
فلاة
لغتنامه دهخدا
فلاة. [ ف َ ] (ع اِ)دشت بی آب وگیاه ، یا بیابان بی آب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || صحرای وسیع و فراخ . ج ، فلا، فلوات ، فلو، فلی . جج ، افلاء. (از اقرب الموارد).
-
فلو
لغتنامه دهخدا
فلو. [ ف ِل ْوْ ] (ع اِ) خرکره و اسب کره ٔ یکساله یا ازشیربازکرده . ج ، افلاء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤنث آن فلوة است . (اقرب الموارد). رجوع به فِلْوة شود.
-
فلو
لغتنامه دهخدا
فلو. [ف َ ل ُوو / ف ُ ل ُوو ] (ع اِ) خرکره و اسب کره ٔ یکساله یا ازشیربازکرده . ج ، فَلاوی ̍. (منتهی الارب ). ج ، فلاوی ، افلاء. مؤنث آن فَلُوّة است . (از اقرب الموارد).