کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افشین کاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افشین کاد
لغتنامه دهخدا
افشین کاد. [ ] (اِخ ) یا اخشین نام یکی از اجداد سامانیان است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 317 شود.
-
واژههای مشابه
-
محمد افشین
لغتنامه دهخدا
محمد افشین . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن دیوداد، مکنی به ابوالمسافر یا ابوعبیداﷲ و متوفی در 288 هَ . ق . دومین از بنی الساج در آذربایجان و ارمنستان (271 - 288 هَ . ق .). (معجم الالقاب و الاسرات زامباور ص 274).
-
افشین اشروسنی
لغتنامه دهخدا
افشین اشروسنی . [ اَ ن ِاَ س َ ] (اِخ ) همان افشین سردار معروف معتصم است .
-
افشین غلام
لغتنامه دهخدا
افشین غلام . [ اَ ن ِ غ ُ ] (اِخ ) همان افشین معروف که در نزهةالقلوب با وصف غلام معتصم آمده است . رجوع به این کتاب ج 3 ص 90 شود.
-
افشین قرطبی
لغتنامه دهخدا
افشین قرطبی . [ اَ ن ِ ق ُ طُ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن موسی شود.