کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افریقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افریقی
لغتنامه دهخدا
افریقی . [ اِ ] (اِخ ) سحنون بن سعید التنوخی مکنی به ابوسعید از فقهای اصحاب مالک که مدتی با او مجالست داشت و مذهب مالکی بوسیله ٔ وی در مغرب انتشار یافت . او در ماه رجب سال دویست و چهل یا چهل و یک درگذشت . (از لباب الانساب ).
-
افریقی
لغتنامه دهخدا
افریقی . [ اِ ] (اِخ ) محمدبن احمد ملقب به المتیم و مکنی به ابوالحسن . او راست : کتاب اشعار الندماء وکتاب الانتصار للمتنبی و جز آن . او را دیوان اشعار بزرگی نیز هست ، من او را در بخارا بحال شیخوخت و در سیمای اهل حرف دیدم . او متطبب بود و از نجوم نیز ...
-
افریقی
لغتنامه دهخدا
افریقی . [ اِ ] (ص نسبی ) این نسبت است به افریقیه که شهر بزرگ و معروفی است از بلاد مغرب بنزدیک اندلس که در زمان عثمان بن عفان بدست مسلمانان گشوده شد و گروهی دانشمندان از آن سرزمین برخاستند. (از لباب الانساب ). صاحب لباب الانساب اضافه میکند که ابوسعد ...
-
واژههای مشابه
-
صایغ افریقی
لغتنامه دهخدا
صایغ افریقی . [ ی ِ غ ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به صائغ افریقی شود.
-
حجر افریقی
لغتنامه دهخدا
حجر افریقی . [ ح َ ج َ رِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است مابین خفت و ثقل و اجزاء او مختلف است در صلابت و لین . با خطوط سفید مثل اقلیمیا و از افریقیه خیزد. با قوه ٔ مجففه و اندکی قابض و بالذع و محرق . مطفی او سه بار در خمر فعل او قویتر و بجهت ق...
-
صائغ افریقی
لغتنامه دهخدا
صائغ افریقی . [ ءِ غ ِ اِ ] (اِخ ) محدث است . سمعانی گوید: الصائغ الافریقی رجل معروف و قد روی . قاله ابن یونس .
-
قسطنطین آفریقی
لغتنامه دهخدا
قسطنطین آفریقی . [ ق ُ طَ طی ن ِ ] (اِخ ) یکی از مسلمانان تونس بود که در بغداد درس خواند و به هند سفر کرد و به تونس برگشت و به نصرانیت گرائید و به ایتالیا گریخت و درحالی که راهب بود در کسینوی ایتالیا به سال 1087 م . مرد. وی نخستین کسی است که مؤلَّفا...
-
جستوجو در متن
-
ابوالذری
لغتنامه دهخدا
ابوالذری . [ اَ بُذْ ذَرْی ْ/ ذَ ] (اِخ ) خالدبن عبدالرحمن افریقی . محدث است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابراهیم افریقی . رجوع به ابن جزار شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مکنی به ابن جزار. رجوع به ابن جزار و رجوع به احمدبن ابراهیم افریقی شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعه ٔ افریقی . وی مترسلی عالی مقام و سخنوری بلیغ بوده است . رسائل او را در دویست ورقه جمع کرده اند. (از فهرست ابن الندیم ص 171).
-
صبارحی
لغتنامه دهخدا
صبارحی . [ ص ُ رِ ] (اِخ ) موسی بن معاویة الصبارحی مکنی به ابوجعفر افریقی . وی به روزدوشنبه پنجم ذی قعده ٔ سال 224 هَ . ق . به سن شصت و چهار یا پنج سالگی درگذشت . (سمعانی ص 349 ورق الف ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن جزار. رجوع به ابن جزار و رجوع به احمدبن ابراهیم افریقی و رجوع به عیون الانباء ج 2 صص 37 - 39 و ص 45 و 46 شود.