کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراه
لغتنامه دهخدا
افراه . [ اَ ] (اِ) طعامی است که بجهت محبوسان پزند. (برهان ) (آنندراج ). طعامی که ازبرای محبوسان پزند. (لغت فرس ) (اوبهی ). طعامی است مخصوص محبوسین در زندان . (شعوری ). طعامی که در میان محبوسان و زندانیان توزیع کنند. (ناظم الاطباء).
-
افراه
لغتنامه دهخدا
افراه . [ اِ ] (ع مص ) بچه ٔزیرک آوردن ناقه . (آنندراج ). بچه ٔ زیرک آوردن شتران ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بنده ٔ زیرک بدست آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
افراح
لغتنامه دهخدا
افراح . [ اَ ](ع اِ) ج ِ فرح . شادیها. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
افراح
لغتنامه دهخدا
افراح . [ اِ ] (ع مص ) شاد کردن . (منتهی الارب ) (از کنز بنقل غیاث اللغات ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گران ساختن وام کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گران کردن کسی را به وام . (المصادر زوزنی ...
-
جستوجو در متن
-
لرستان
لغتنامه دهخدا
لرستان . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) یعنی اراضی لرنشین و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان .لرستان را به دو قسمت تقسیم میکنند: پیشکوه و پشتکوه و رود سیمره...