کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراسیاب ثانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراسیاب ثانی
لغتنامه دهخدا
افراسیاب ثانی . [ اَب ِ ] (اِخ ) رجوع به مظفرالدین افراسیاب ثانی شود.
-
واژههای مشابه
-
گنج افراسیاب
لغتنامه دهخدا
گنج افراسیاب . [ گ َ ج ِ اَ ] (اِخ )نام گنجی است که افراسیاب نهاده بود و پرویز آن را بیافت و آن گنج چهارم است از جمله هشت گنج خسروپرویزکه گنج عروس و گنج بادآورد و دیبه خسروی و گنج افراسیاب و گنج سوخته و گنج خضرا و گنج شادآور و گنج بارباشد. (برهان ) (...
-
دژآهنگ افراسیاب
لغتنامه دهخدا
دژآهنگ افراسیاب . [ دُ هََ گ ِ اَ ] (اِخ ) غاری بود که افراسیاب بدانجا گریخته بود. (برهان ). اصلا «هنگ افراسیاب » قصر آهنین زیرزمینی افراسیاب پادشاه تورانی بوده است ولی در شاهنامه ٔ فردوسی بصورت غاری در بالای کوهی معرفی شده ، و از اوستا و کتب پهلوی ب...
-
افراسیاب ترک
لغتنامه دهخدا
افراسیاب ترک .[ اَ ب ِ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران که با ایرانیان باستان جنگها داشته است . مافروخی آرد: و بعضی گویند این مدینه [ اصفهان ] مبنی بود پیش از زمان جم در وقتی که افراسیاب ترک مداین ایرانشهر خراب می کرد این را نیز خراب گ...
-
افراسیاب ترکی
لغتنامه دهخدا
افراسیاب ترکی . [اَ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران است . ابوریحان در شرح تیرگان آرد: سیزدهم روز است ازتیرماه . و نامش تیرست همنام ماه خویش و همچنین است به هر ماهی آن روز که همنامش باشد او را جشن دارند. و بدین تیرگان گفتند که آرش تیر ...
-
افراسیاب جلابی
لغتنامه دهخدا
افراسیاب جلابی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) از فرمانروایان جلابیان که پس از آل باوند بر مازندران حکومت داشتند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 و فهرست آن شود.
-
افراسیاب دوم
لغتنامه دهخدا
افراسیاب دوم . [ اَ ب ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) نصرةالدین احمد بعد از برادرش اتابک افراسیاب یوسفشاه بمقام اتابکی لرستان رسید و او یکی از مشهورترین امرای فضلویه است چه علاوه بر حسن سلوک با مردم ، با علما و زهاد و اهل ادب و شعرا حشر و نشر داشته و نامی نیک از ...
-
افراسیاب فضلوئی
لغتنامه دهخدا
افراسیاب فضلوئی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) همان افراسیاب اتابک یوسفشاه و برادرش نصرةالدین احمد افراسیاب دوم است . رجوع به این دوکلمه و تاریخ گزیده و فهرست آن و تاریخ مغول شود.
-
افراسیاب کلا
لغتنامه دهخدا
افراسیاب کلا. [ اَ ک َ ] (اِخ ) ده از دهستان ناتل کنار بخش نور شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 215 تن و آب آن از فاضل آب کاردگرکلا و هردورود تأمین میشود و محصول آن برنج و مختصر غلات و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و ر...
-
افراسیاب لر
لغتنامه دهخدا
افراسیاب لر. [ اَ ب ِل ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب اتابک از اتابکان لر است .رجوع به این کلمه و تاریخ غازان ص 105 و 106 شود.
-
افراسیاب پور پشنگ
لغتنامه دهخدا
افراسیاب پور پشنگ . [ اَ ب ِ رِ پ َ ش َ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران است . رجوع به افراسیاب در همین لغت نامه و حبیب السیر و فهرست آن شود.
-
جستوجو در متن
-
ارسلان خان
لغتنامه دهخدا
ارسلان خان . [ اَ س َ ] (اِخ ) ثالث محمودبن سلیمان ، از ایلک خانیه ٔ سمت مغرب که پس از خضرخان ثانی بحکومت رسید. (طبقات سلاطین اسلام ص 122). و رجوع به آل افراسیاب و محمود ارسلان خان شود.
-
ارسلان خان
لغتنامه دهخدا
ارسلان خان . [ اَ س َ ] (اِخ ) ثانی ایلکی ملقب به شرف الدوله و مکنی به ابوشجاع . وی نهمین از ایلک خانیه ٔ ترکستان است که از حدود 421 تا 424 هَ . ق . حکومت کرده است . (طبقات سلاطین اسلام ص 122). و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 592 و رجوع به آل افراسیاب...